كردهاند و آنها را به خاطر داشتن اين معيارها مورد ستايش قرار دادهاند. مانند آيات زير:- درباره امت رسولخدا:مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ
رُحَماءُ بَيْنَهُمْ.(38)- درباره جماعت نيكان:إِنَّ الأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً.(39) كه بنا
بر تفايسر و روايات، اهل بيت گرامى پيامبرند.- درباره اصحاب كهف:إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْناهُمْ هُدًى.(40)- درباره سَحَره فرعون:قالُوا لا ضَيْرَ إِنّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ....(41)
3 . توصيه مؤمنان به تلاش براى اسوه شدن
سومين منظرى كه مىتوان تأكيد قرآن بر روش الگويى را از طريق آن نظاره نمود، سفارشها و بياناتقرآنى است كه مؤمنان را به حركت، كوشش و تكاپو براى نيل به درجات عالى ايمان و تقوا و يقين فرا
مىخواند و به عبارت ديگر، آنها راترغيب به رسيدن به مقام اسوهگى مىنمايد. در منطق قرآن، انسان
مؤمن، همواره در حال رشد و تعالى است و هرگز از روند تكاملى باز نمىايستد شايد ذكر مقامات معنوى
مؤمنان، مثل فلاح (مفلحون)، تقوا (متقين)، يقين (موقنون)، صدق (صادقين)، خلوص كامل (مخلصين) و مقامات
متعدد ديگر به منظور رساندن اين پيام باشد، كه نبايد در يك منزل توقف كرد. بلكه بايستى همواره در حال
سير از مرحلهاى به مرحله بالاتر بود.- سفارش به شتاب در كسب مغفرت: وَسارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُها
السَّمواتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ؛(42) و براى نيل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى
كه پهنايش به قدر آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران آماده شده است بشتابيد.