اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
قالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلى ما جاءَنا مِنَ البَيِّناتِ وَالَّذِى فَطَرَنا فَاقْضِ ما أَنْتَ
قاضٍ إِنَّما تَقْضِى هذِهِ الحَياةَ الدُّنْيا؛(11)گفتند: ما هرگز تو را بر معجزاتى كه به سوى ما آمده و بر آن كس كه ما را پديدآورده است، ترجيح نخواهيم
داد؛ پس هر حكمى مىخواهى بكن كه تنها در اين زندگى دنياست كه تو حكم مىرانى.دوم آن كه با مقايسهاى منطقى و مؤثر، به رحمت و نعمت الهى كه در اثر ايمان به خدا نصيبشان مىشود،
اشاره كردند و به همگان نشان دادند كه حاضرند آن همه تهديدها و سختىها را بهخاطر نيل به مغفرت و
رحمت الهى به جان بخرند؛إِنّا آمَنّا بِرَبِّنا لِيَغْفِرَ لَنا خَطايانا وَما أَكْرَهْتَنا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ
وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقى؛(12)ما به پروردگارمان ايمان آورديم، تا گناهان ما و آن سحرى كه ما را بدان واداشتى بر ما ببخشايد، و خدا
بهتر و پاىدارتر است.در اين آيه با استدلال به اين كه پروردگار، مىتواند گناهان و جادوگرى ايشان را بيامرزد، ايمان
خويش را مستدل مىكنند و بر اين اساس در پاسخ جمله
همچنين در پاسخهاى خود اظهار داشتند كه تو در اوج و نهايت قدرت نيز تنها حاكم بر ما در اين جهانى و
اقتدار آن جهان، مطلقاً از آن پروردگار ماست؛إِنَّما تَقْضِى هذِهِ الحَياةَ الدُّنْيا؛(13)تنها در اين زندگى دنياست كه تو حكم مىرانى.