اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان - نسخه متنی

مصطفی عباسی مقدم

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مفسر ارجمند، سيد قطب در ذيل آيه فوق
مى‏گويد:

اين نوعى مساومه (چانه زدن) است، چنان كه در تجارت مرسوم است و درنهايت امر، دو طرف به هم
مى‏پيوندند، اما انسان معتقد هرگز چنين نمى‏كند. روايات متعددى مبنى بر سازش و گرايش مشركان به
اسلام به شرط سازش و مداهنه رسول گرامى و ترك معايب بت‏ها و پيروى از بعض عقايد آنها به منظور حفظ
آبروى ايشان دربرابر توده‏هاى عرب در تاريخ ذكر شده است، ولى چون اين درخواست‏ها در مورد اصل ديانت
و عقايد بنيادين بود، هيچ‏گونه سازش و نرمشى را از سوى پيامبر در پى نداشته است. اما در خارج از اين
قلمرو، پيامبر اسلام آسانگيرترين، نيكوكارترين و باگذشت‏ترين مردم بود.(12)

وى آن‏گاه چند نمونه از اين برخوردها را برمى‏شمرد.
استاد شهيد مطهرى، در تبيين پاى‏بندى پيامبر به تحكيم اصول و اجراى حدودالهى در مقابل نرمش و
مداراى او در امور فردى و حقوق شخصى چنين‏مى‏گويد:

پيامبر در مسائل اصولى هرگز نرمش نشان نمى‏داد، در حالى كه در مسائل شخصى فوق‏العاده نرم و مهربان
بود و فوق العاده عفو و گذشت داشت، اينها نبايد با يكديگر اشتباه شوند.(13)

استاد شهيد مرتضى مطهرى در ادامه بحث، پس از ذكر نمونه‏اى از نرمش پيامبر دربرابر يهودى شاكى و مدعى
و حتى تحمل خشونت وى، ماجراى دزدى همسر يكى از اشراف قريش و عدم نرمش پيامبر در خصوص اجراى حكم و
نپذيرفتن هرگونه وساطت را به تفصيل مطرح مى‏سازد.(14)

نويسنده ديگر سيره نبوى، در اين باره مى‏نويسد:

پس از علنى شدن دعوت، مشركان قريش و اشرافيت عرب تلاش كردند تا نهضت به‏پاخاسته عليه منافع خود را
نابود ساخته... و حداقل جلوى رشد آن را گرفته، متوقفش سازند و آن‏گاه به انحرافش كشند و در اين راه،
همه امكانات و لوازم را به كار گرفتند؛ تحبيب، تطميع، تهديد و چون سودى نبخشيد، تهمت، شكنجه، آزار،
اقدام براى قتل و در نهايت محاصره اقتصادى و سياسى همه جانبه.

آنها همه توان و سياست و كياست خود را
به كار گرفتند؛ فشار، ديپلماسى، فشار و ديپلماسى توأمان؛ اما هيچ‏كدام، پيامبر را به مداهنه
نكشيد.»(15)

/ 429