سَبِيلاً؛(26)بگو: اگر چنان كه مىگويند با او خدايانى [ديگر] بود، در آن صورت، حتماً در صدد جستن راهى به سوى عرش
الهى بر مىآمدند.قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أتَّخِذُ وَلِيّاً فاطِرِ السَّمواتِ وَالأَرضِ؛(27)آيا به جز خدايى كه خالق آسمانها و زمين است سرپرستى بگيرم.أَإِلهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛(28)آيا معبودى با الله وجود دارد؟! بگو اگر راست مىگوييد، دليل خود بياوريد.قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدِى إِلَى الْحَقِّ؛(29)بگو: آيا از شريكان شما كسى هست كه به سوى حق رهبرى كند؟
2 . دعوت به بررسى بىطرفانه موضوعات
در حالى كه دشمنان انبيا به سبب نداشتن پشتوانه استدلالى استوار، در هنگام مواجهه با داعى حق برخودمىپيچند و به هر رطب و يابسى براى باقى ماندن بر كرسى مجادله متوسل مىشوند، پيامبران و صاحبان
دعوتهاى الهى با دلى آرام و ضميرى مطمئن و مستظهر به برهانهاى قاطع آسمانى بر جاى خويش استوارند
و مخاطبان را به تفكر و بررسى بىطرفانه و علمى موضوع فرا مىخوانند؛ نمونه اين نوع برخورد را در
آيات تحدى قرآن شاهديم كه طبعاً از زبان پيامبر به مخالفان ابلاغ شده است:وَإِنْ كُنتُمْ فِى رَيْبٍ مِمّا نَزّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثلِهِ؛(30)