حقيقى دين را مىچشند و مىپذيرند و ديگران در مراحل بعد. طبق روايت ابن سعد در الطبقات الكبرى و
ديگر سيره نويسان، ايمان آوردگان نخستين، بيشتر از ضعفا و جوانان بودند.(56) نيز در انساب الاشراف
روايتى است كه به موجب آن، بزرگان قريش چندينبار از حضرت رسول(ص) به ابو طالب شكايت بردند ودر دفعه
آخر گفتند، اى ابوطالب، ما چندين بار پيش تو آمديم تا درباره پسر برادرت با تو سخن بگوييم كه دست از
ما باز دارد و پدران و خدايان ما را به بدى ياد نكند و فرزندان، جوانان، بردگان و كنيزكان ما را ازراه
نبرد.(57)اين موضوع، صرف نظر از بيان آمادگى بيشتر اين افراد براى پذيرش دعوت و ترك سنتهاى جاهلى، نشان
مىدهد كه پيامبر، اهتمام و تلاش بيشترى براى هدايت ايشان مصروف داشته است. همين ضعيفان و ضعيف
داشتگان و جوانان بى نام و نشان، در مراحل بعد از بزرگان اسلام و منشأ تحولات سرنوشتسازى شدهاند؛
برخى از آنان عبارتند از: عمارياسر، صهيب بن سنان، بلال بن رباح، خباب بن الارتّ، عامربن فهيرة و ابو
فكيهة.
5 . اعزام مبلّغ به شهرها و قبايل
از ديگر شيوههاى تبليغ اعجاب انگيز پيامبر، گسيل داشتن افرادى نخبه و با فضيلت از مسلمانان به سوىمجموعههاى انسانى دور و نزديك بود. اين فرستادگان، گاهى حامل پيام دعوت اسلام و ايمان به رسالت
بودند و زمانى مأمور ارشاد و تعليم اقوام و گروههايى كه قبلاً به جرگه مسلمانان پيوسته بودند. اين
نوع مأموريتها، بيش از هر چيز، پويايى و تحرك دستگاه تبليغى رسول اكرم را نشان مىداد.اين اعزامها، گهگاه نيز به درخواست و پيشنهاد افراد يا قبايل صورت مىگرفت؛ مانند اعزام معاذبن
جبل به حمير، كه پيامبر هنگام فرستادن او سفارشهاى مفيد و ارزشمندى در جهت تبليغ بهتر بيان فرمود.