انسان اسلام يا انسان جامع
يك نكته را بايد عرض بكنم كه اين معاني عالي به اصطلاح عرفاني چون در ميان ما به يك شكل بدي تعليم شده است ، به اصطلاح امروزيها گريز از بيرون تلقي شده و بلكه ريشه اش هم گريز از بيرون تلقي گرديده است .البته يك توجيهات خيلي بي ربطي هم در اين زمينه ها مي كنند كه هميشه وقتي كه افرادي از بيرون مأيوس مي شوند ، به درون خودشان يعني به خيالات خودشان پناه مي برند . ( كه خود نمونه هاي اسلام بر ضد اين مطلب است ) . مطلب اينجور نيست. البته قبول داريم كه خيلي افراد يك راه انحرافي در اين زمينه رفته اند و شايد همين ، بهانه اي شده براي آنها براي فرار از مسؤوليتهاي اجتماعي ، ولي انسان اسلام ، انسان جامع است . ما هميشه بايد علي ( ع ) را نمونه قرار بدهيم . همين علي كه در خلوت عارفانه خودش اينچنين است، ما مي بينيم در مسؤوليتهاي اجتماعي ، حداعلي حساسيت را دارد ، و انساني كه اسلام مي خواهد ، چنين است . غرضم اينست كه شما از اين مطلب فورا ذهنتان به آن سو نرود كه يا اين طرف را انكار بكنيد يا بگوئيد حالا كه اينجور است پس راه اين است و مسؤوليتهاي اجتماعي وجود ندارد. نه ، انسان اسلام انسان جامع است . اين را ما به عنوان يكي از ابعاد وجود انسان داريم بيان مي كنيم . ما كه انسان را يك موجود يك بعدي معرفي نمي كنيم كه يك بعد بيشتر ندارد و آن بعدش هم اين است ! به قول خود عرفا : انسان ناقص ، انساني كه هنوز عرفانش به كمال نرسيده ، از غير خدا به كلي مي برد ، ولي وقتي كه رسيد آنجا و سرشار شد ، حالت بازگشت دارد . آنوقت برمي گردد و وظائف و مسؤوليتهاي خود را انجام مي دهد والا اگر كسي رفت آنجا و برنگشت . هنوز خام است و كامل نيست . پس اين ، تهمت به اسلام استكه كسي خيال بكند در اسلام عنايتي به روح عبادت كه عبارت است از نيايش و پرستش فارغ از بهشت و جهنم نشده ، فوق العاده توجه شده كه اگر بخواهيم موادش را جمع كنيم اقلا دو سه جلسه بايد درباره مواد آن بحث كنيم .مراتب پايين عبادت
حال بياييم سراغ همان عبادتي كه براي بهشت يا از ترس جهنم است . آيا واقعا اين عبادت ، بي ارزش است ؟ همان طور كه گفته اند اين يك شكم پرستي بزرگ است ؟ يك دامن پرستي بزرگ است ؟ يك طمع بزرگ است ؟ و صد درجه از دنياپرستي بدتر است ؟ نه ، كوبيدن آن به اين شكل درست نيست . شك ندارد كه عبادت براي بهشت و عبادت از ترس جهنم ، ارزش آن عبادتهايي را كه گفتيم ندارد ، ولي بي ارزش هم نيست و براي يك عده مردم ، يك درجه عالي است . چون فرق است ميان اينكه يك كاري را انسان بكندمستقيم براي يك طمعي ، [ و اينكه در انجام آن كار ، خدا را واسطه قرار دهد ] . مثل اينكه انسان يك وقت مستقيم مي رود دنبال پول ، اين ، صد درصد پول پرستي است ، و يك وقت پول مي خواهد اما همين پول را از خدا مي خواهد ، مي رود پيش خدا و اين پول را از او طلب مي كند . اين خيلي فرق مي كند كه يك كسي اصلا رابطه اش را با خدا قطع مي كند ، مستقيم مي رود دنبال پول ، و يك كس ديگر راهش را اينطور انتخاب مي كند ، مي گويد خداي ما يك دستورهايي دارد ، من مطابق دستور او عمل مي كنم و از او مي خواهم كه به من پول بدهد .باز اين خودش يك درجه پرستش خدا است ، رفتن پيش خدا است ، و لو رفتن پيش خدا براي پول است ، ولي با نرفتن پيش خدا تفاوت مي كند . رفتن پيش خدا براي خدا البته ارزش بسيار عالي دارد . رفتن پيش خدا براي يك چيزي ، و چيزي از او خواستن ، باز هم رفتن پيش او است، باز هم تا حدي قلب انسان روشن مي شود ، انسان صفايي پيدا مي كند ، از غير خدا غفلت مي كند و متوجه او مي شود ، اين قطعا خودش يك درجه اي از پرستش است و لو درجه ضعيفي باشد. بنابراين ، اين عبادتها را هم صد درصد نمي شود نفي كرد ، و بلكه چون همه مردم در درجه بالا نيستند ، اكثر مردم را اگر ما بخواهيم تربيت بكنيم به طوري كه نظام زندگي دنياشان درست شود و به خدا هم نزديك شده باشند ، از همين راه بايد وارد شويم ، و يا لااقل افراد را در ابتدا از اين راه بايد وارد كرد ، و بعد بالاتر برد .و علت اينكه در قرآن به امور مادي زياد عنايت شده است همين است . البته در قرآن " رضوان من الله اكبر " ( 1 ) هم هست . وقتي كه ذكر مي كند : جنات تجري من تحتها الانهار بهشتها و باغهايي كه در پائين آن باغها نهرها جاري است ، بعد مي گويد : رضوان من الله اكبر و كمي خشنودي خدا ، از همه اينها بالاتر و بزرگتر است . يعني آن كسي كه1. سوره توبه ، آيه . 72 .