نيكي به كافر - تعلیم و تربیت در اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تعلیم و تربیت در اسلام - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حيوان يك سرو دو گوش مستقيم القامة كه حرف هم مي زند . اگر انسان اين است ، چمبه همان قدر انسان است كه لومومبا انسان بوده ، آنهايي كه خواستند عيسي را به دار بكشند همان قدر انسانند كه خود عيسي . آنها هم مثل عيسي حرف مي زدند و از اين جهات فرقي با او نداشتند. يك وقت مي گوئيم " انسان " يعني اين هيكل خاص كه در همه اين افراد مشترك است ، و " انسان را دوست داشته باشيم " يعني هر كسي را كه از نسل آدم هست دوست داشته باشيم ، و خلاصه منظور از انسان ، انسان زيست شناسي است ، آن كه زيست شناسي او را انسان مي داند. آيا مقصود اين است ؟ يا نه ، مقصود انسان بماهو انسان است ، يعني انسان به خاطر ارزشهاي انساني ، به خاطر انسانيت ، و انسان دوستي يعني انسانيت دوستي . اينجاست كه وقتي چمبه و لومومبا را كنار همديگر مي گذاريم ، دو نوع از آب درمي آيند ، اين يك چيز از آب درمي آيد ، آن چيز ديگر ، يعني ممكن است اين يك انسان از آب دربيايد ، يك انسان درست با ارزشهاي انساني ، و آن نه تنها يك انسان نباشد بلكه حيوان هم نباشد ، و به تعبير قرآن از حيوان هم چند درجه پايين تر باشد . انسان را بايد دوست داشت به خاطر انسانيت نه به خاطر همين هيكلش . و به عبارت ديگر انسانيت را بايد دوست داشت .

حال اگر انساني ضد انسان و ضد انسانيت شد ، مانع راه انسانهاي ديگر و مانع تكامل انسانهاي ديگر شد ، آيا باز ما بايد اين انسان را - كه در واقع اسمش انسان است و در معنا انسان نيست ، و به تعبير اميرالمؤمنين الصورش صورش انسان و القلب قلب حيوان ظاهر ، ظاهر انسان است و باطن ، باطن يك حيوان دوست بداريم ؟ آيا به نام انسان دوستي بايد به انسانيت خيانت بكنيم و با انسانيت دشمني بورزيم ؟ ! پس گذشته از اين مسأله كه محبت صرفا رعايت ميلها نيست بلكه عبارت استاز رعايت مصلحت و خير و سعادت طرف ، و گذشته از اين كه مصلحت فرد به تنهايي نمي تواند مقياس باشد بلكه مصلحت جمع بايد در نظر گرفته شود ، اساسا مسأله انسان دوستي ، مسأله انسانيت دوستي است ، والا اگر مراد از " انسان " انسان به معناي همين جنس و انسان زيست شناسي باشد ، از نظر زيست شناسي فرقي بين انسان و حيوان نيست . چرا ما گوسفندها را به اندازه انسانها دوست نداشته باشيم ؟ چرا اسبها و الاغها را به اندازه انسانها دوست نداشته باشيم ؟او يك حيوان جاندار است ، اين هم يك جاندار است . اگر ملاك ، جانداري و ادراك لذت و الم است و " ميازار موري كه دانه كش است " اين در انسان همان مقدار است كه در اسب و الاغ. پس مسأله بايد به انسانيت دوستي برگردد .

وقتي كه انسان دوستي ، معنايش انسانيت دوستي شد و انسانيت دوستي هم معنايش رعايت مصالح انساني - و نه تنها رعايت ميلها شد - ، معلوم مي شود كه [ اين تفسير از ] دستور محبت به انسانها كه قطع نظر از همه چيز ، فقط طوري رفتار كردن كه اين خوشش بيايد و آن دوست داشته باشد ، يك منطق غلطي است ، بلكه محبت منطقي ، در مواردي طبعا توأم با خشونتها ، جهادها ، مبارزه ها و كشتنهاست ، و انسانهايي را كه خار راه انسانيت هستند بايد از بين برد .

نيكي به كافر

در قرآن كريم مي بينيم كه به محبت و به احسان و نيكي نسبت به همه مردم حتي نسبت به كفار توصيه شده است ، اما در حدودي كه اين محبت كردن و اين نيكي كردن اثر نيك ببخشد . آنجا كه نيكي كردن اثر نيك نبخشد ، آن ، نيكي نيست بلكه بدي است به صورت نيكي . مثلا در آيه مباركه اي كه در سوره ممتحنه ( 1 ) است مي فرمايد : لا ينهيكم الله عن الذين لم يقاتلوكم في الدين و لم يخرجوكم من دياركم ان تبروهم و تقسطوا اليهم ان الله يحب المقسطين . انما ينهيكم الله عن الذين قاتلوكم في الدين و اخرجوكم من دياركم . يعني خدا شما را نهي نمي كند ( اول مي گويد نهي نمي كند ، بعد امر هم مي كند ) كه نسبت به كافراني كه به خاطر دين با شما نجنگيده اند خانه هايشان خارج كردند - [ آري ، خدا شما را نهي نمي كند كه نسبت به اين كافران نيكي كنيد ] . يعني اگر ما مي گوئيم به كافران نيكي نكنيد ، آنها را مي گوئيم . نيكي كردن به آنها عين بدي كردن به خود شماست ، تقويت بنيه دشمن است كه طبعا عليه شما به كار مي رود .

1.آيه 8 و . 9 .

/ 130