نقد سخن
مسأله ديگر كه نزديك به اين مطلب است و از همين آيه و از بعضي احاديث استنباط مي شود مسأله تجزيه كردن يك سخن است ، يعني عناصر درست را از عناصر نادرست جدا كردن . فرق است ميان اينكه انسان از دو سخن ، درستش را بگيرد و نادرستش را رها كند ، و تجزيه كردن يك سخن كه انسان عناصر درستش را بگيرد و عناصر نادرستش را الغاء كند ، و اينقدر تشخيص داشته باشد كه بگويد از اين سخن اين قسمتش درست است و اين قسمتش نادرست . اين همان مطلبي است كه در روايات تعبير به نقد و انتقاد شده است .وقتي مي گويند : انتقد الدرهم يا : انتقد الكلام ( كه در هر دو مورد به كار مي رود ) يعني اظهر عيوبه ومحاسنه [ عيوب و محاسن آن در هم ( يا كلام ) را آشكار كرد ] چنانكه سكه اي را كه به محك مي زنند ، آن طلاي خالص و به اصطلاح عيارش را به دست مي آورند .كلامي را نقد كردن نيز يعني خوبيهاي آن را از بديهاي آن جدا كردن . در اين زمينه احاديث زياد و عجيبي داريم . يكي اينست كه در روايات ما از حضرت مسيح روايت شده است كه مي فرمود : خذ الحق من اهل الباطل ولا تأخذ الباطل من اهل الحق . در اينجا ظاهرا توجه به اين است كه شما به گوينده سخن توجه نداشته باشيد ، سخن شناس باشيد ، تكيه تان روي گوينده سخن نباشد ، اي بسا حق را از اهل باطل بشنويد بگيريد ، و اي بسا باطل را از اهل حق بشنويد نگيريد . شاهدم اين جمله آخر است كه فرمود : كونوا نقاد الكلام ( 1 ) صراف سخن باشيد بعد امام جمله هايي در اين زمينه مي فرمايد : يا هشام ان الله تبارك و تعالي اكمل للناس الحجج بالعقول ، ونصرالنبيين بالبيان ، ودلهم علي ربوبيته بالادلاء ، فقال : " الهكم اله واحد ، لااله الا هوالرحمن الرحيم ، ان في خلق السموات والارض و اختلاف الليل والنهار . . . لايات1. بحارالانوار . 96 / 2 .