تقويت حس حقيقت جويي
مسأله ديگر درباب تربيت ، مسأله تقويت حس حقيقت جويي است . مي گويند كه در هر انساني كم و بيش اين غريزه وجود دارد كه كاوشگر و حقيقت جو است . و به همين دليل انسان دنبال علم مي رود . اين جزء احساسها و غرائزي است كه در انسانها بايد تقويت بشود . در اين مورد جاي اين كه بخواهيم بحث زيادي بكنيم نيست ، چون هر كس مي داند كه در اسلام دعوت به علم زياد شده و تحصيل علم فوق العاده تشويق گرديده است ، و خود تاريخ اسلام حكايت مي كند - و اشخاص بي غرض ، همه تأييد كرده اند - كه پيدايش تمدن عظيم اسلامي كه از همان قرن اول پايه گذاري و آغاز شد - بلكه از زمان پيغمبر اكرم خواندن و نوشتن و با سواد شدن و تعليم دادن و زبانهاي مختلف ياد گرفتن شروع شد، و از علوم ديني آغاز شد و بعد رسيد به علوم طبيعي و علوم فلسفي ، طب و غيره - ريشه اش تشويق فوق العاده اي بود كه اسلام به تحصيل علم كرد و اين براي مسلمين يك امر مقدس بود .تعصب ، سد راه علم
آنچه كه مانع اين مطلب است مسأله تعصب است ، انواع تعصبها كه جلوي علم را مي گيرد ، و مي دانيم كه در اسلام با تعصب و عصبيت ، شديد مبارزه شده . در نهج البلاغه خطبه اي است به نام خطبه " قاصعه " كه بزرگترين خطبه هاي اميرالمؤمنين است .اصلا محور اين خطبه تعصب و تكبر است ، چون عرب تعصب زيادي دارد . اميرالمؤمنين با اعراب راجع به اين خصلت تعصبشان شديد مبارزه مي كند و بديهاي تعصب را ذكر مي نمايد كه تعصب چنين و چنان است ، و در آخر مي گويد : اگر بناست انسان نسبت به چيزي تعصب داشته باشد فليكن تعصبكم لمكارم الخصال . تعصبتان در مورد خوبيها و فضيلتها باشد ، نسبت به فضيلتها تعصب داشته باشيد ، نه نسبت به اين امور كه مثلا من چرا بروم پيش فلان كس درس بخوانم ، در صورتي كه او پسر فلان شخص است و من پسر فلان كس و باباي او مثلا نوكر خانه باباي من بود ، اين جور تعصبهاي احمقانه ، كه در ميان اعراب زياد وجود داشته است . به قول مولوي تعصب ، سختگيري است و سختگيري از خامي است : اين جهان همچون درخت است اي كرام ما بر آن چون ميوه هاي نيم خام تا آنجا كه مي گويد : سختگيري و تعصب خامي است در جنيني كار ، خون آشامي استعوامل تربيت
حال بعد از اين كه شناختيم كه انسان از نظر اسلام بايد چگونه باشد : از نظر عقل بايد چگونه باشد ، از نظر اراده بايد چگونه باشد ، از نظر حس عبادت بايد چگونه باشد ، از نظر پرورش و سلامت بدن بايد چگونه باشد ،از نظر محبت بايد چگونه باشد ، چگونگي را كه شناختيم ، روي عوامل بحث بكنيم . چه عواملي اين چگونگي ها را به شكل خوبي در انسان تأمين مي كند ، و چه عواملي ضد اين چگونگي هاست ؟ ما بيشتر ، توجهمان به عوامل خاصي است كه در خود اسلام روي آنها تكيه شده . قبلا عرض كرديم كه اصلا خود عبادت از نظر اسلام يك عامل تربيتي است . از نظر اسلام عبادت خودش يك پرورشگاه است .مراقبه و محاسبه
مسأله ديگري كه بايد عرض بكنم مسئله اي است كه در تعليم و تربيتهاي ديني و مذهبي وجود دارد و در تعليم و تربيتهاي غيرمذهبي وجود ندارد و نمي تواند هم وجود داشته باشد . مطلبي را علماي اخلاق مي گويند و عرفاء فوق العاده روي آن تكيه دارند و در متون اسلامي توجه زيادي بدان شده است ،و آن چيزي است به نام " مراقبه و محاسبه " . در آموزش و پرورش هاي غيرمذهبي اينگونه مفاهيم پيدا نمي شود ، مراقبه و محاسبه اصلا مفهوم ندارد و طرح نمي شود ، ولي در تعليم و تربيت ديني چون اساس ، مسأله خدا و پرستش حق است ،قطعا اين مسائل مطرح است . در قرآن كريم آيه اي داريم كه من اين آيه را شايد مكرر طرح كرده باشم ، چون آن دوره اي كه ما قم بوديم ، عالم بزرگي كه اخلاق مي گفت ( 1 ) يك مدتي روي اين آيه تكيه كرده بود ، و چون اين آيه بيشتر به گوشمان خورده و بيشتر روي آن فكر كرده ايم ، گوئي يك جلوه ديگري در ذهن من دارد . از آيات آخر سوره مباركه حشر است ، قبل از آن آيات توحيدي اين آيه است : يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد ، و اتقوا الله ان الله خبير بما تعملون ، و لا تكونوا كالذين نسوا الله فانسيهم انفسهم اولئك هم الفاسقون ( 2 ) . اي اهل ايمان ! تقواي الهي داشته باشيد . و لتنظر نفس ما قدمت لغد . ( منظورم در مراقبه و محاسبه ، اين كلمه است ) و همانا قطعا و شديدا هر كس دقت كند ( 3 ) در آنچه كه براي فردا پيش1. [ مقصود امام خميني است ] .2. سوره حشر ، آيات 18 و . 19 .3. " نظر " در يك مواردي مفهوم دقت را مي دهد نه مفهوم نگاه تنها .