دوره شكوفائي روح - تعلیم و تربیت در اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تعلیم و تربیت در اسلام - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ولي عامل لازمي مي دانيم ، اما مخصوصا در مورد كودك اين نكته بايد مورد توجه باشد - و نكته خوبي است كه امروز بيشتر توجه دارند - كه كودك كاملا بايد آگاه باشد كه تشويق يا تهديدي كه مي شود براي چيست .

اگر كودك نفهمد كه براي چه تشويق مي شود و بالخصوص اگر نفهمد براي چه تهديد مي شود روحش به كلي مشوش مي گردد ، و امروز به اين نكته پي برده اند كه بسياري از بيماريهاي رواني در اثر ترساندنها يا كتك زدنها و ارعابهاي بيجا در كودكي پيدا مي شود .

مثالي عرض مي كنم كه نظير آن در حديث هست . فرض كنيد مادري بچه اش در مجلسي روي دامن دوستش نشسته است ، بچه اي كه نمي فهمد كه نبايد ادرار بكند . براي اين بچه ادرار كردن مثل آب خوردن است و ديگر فرق نمي كند كه در دامن مادر ادرار مي كنديا در دامن دوست مادر . اين عمل را انجام مي دهد . مادر ناراحت و عصباني مي شود و كتكش مي زند . بديهي است كه اين بچه نمي فهمد كه معناي اين كتك اينست كه تو چرا اينجا ادرار كردي و قبلا نگفتي . آنچه كه در روح او وارد مي شود اينست كه نبايد ادرار بكند .

و نتيجه اينست كه هر وقت بخواهد ادرار بكند يك حالت اضطراب و هيجاني به او دست مي دهد ، يك ترسي در روحش وارد مي شود از ادرار كردن ، و بعد از آن ، هميشه از عمل طبيعي خودش ترسناك است ،و اين ممكن است عوارض جسماني و عصبي و عقده هاي رواني ايجاد كند و ايجاد هم مي كند . ( اين " تابوها " كه مي گويند ، همين جور چيزهاست ) . اين از نظر بچه يك ترس بي منطق است ، از نظر مادر يك منطقي دارد ولي از نظر بچه منطقي ندارد . و لهذا ما در احاديث متعددي مي بينيم كه گاهي اتفاق افتاده كه طفلي را آورده اند خدمت رسول اكرم كه مثلا ايشان دعايي به گوشش بخوانند . در همان حالي كه روي دامن ايشان بوده ادرار كرده . پدر يا مادر او كه آنجا بوده اند ناراحت و عصباني شده اند .

پيغمبر فرموده اند : كاري به او نداشته باشيد ، لا تزرموا يعني جلوي بولش را نگيريد . و نسبت به فرزندان خودشان هم هست كه دستور مي دادند : لا تزرموا علي ابني . وقتي بچه مي خواهد ادرار بكند ، هر جا كه باشد ، همين قدر كه شروع كرد به ادرار ، جلويش را نگيريد . بله ، بچه هر وقت رسيد به اين حد كه بر اثر عادت كردن فهميد كه نبايد مثلا روي فرش ادرار كرد ، يعني بدون اينكه اعمال خشونت كنند ، عادتش بدهند كه مثلا روي فرش ادرار نكند ، و خودش هم بفهمد كه روي فرش ادرار كردن خوب نيست ، آنوقت اگر از روي فهم چنين كاري بكند ، اين يك حالت طغياني است در او ، يعني لجاجتي است عليه آنچه كه خودش مي فهمد . در چنين موردي خشونت كردن ممكن است مفيد واقع بشود .

ولي تا به اين مرحله نرسيده است ، مسلم خشونت يك عامل مفيدي نيست . در اجتماع بزرگ البته مطلب روشن است كه عامل خشونت لازم است در مواردي كه آدم بزرگ مي داند كه فلان كار را نبايد بكند ولي عليه مقررات و قوانين طغيان مي كند .

در چنين مواقعي براي جلوگيري از طغيان هيچ مانعي ندارد كه عامل خشونت به كار برده شود . بنا بر اين در عين اينكه عرض كرديم عامل ترس و ارعاب و خشونت عامل پرورش و شكوفا كردن نيست ، ولي عامل لازمي است ، شرط تربيت است گو اينكه عامل تربيت نيست .

دوره شكوفائي روح

مطلب ديگري كه در اينجا هست اينست كه اساس تربيت در انسان بايد بر شكوفا كردن روح باشد . آيا دوره هاي مختلف عمر از اين نظر فرق مي كند يا نه ؟ مسلم فرق مي كند . بعضي دوره ها تناسب و موقعيت بسيار بهتري براي شكوفا شدن استعدادها دارد .

همين دوره بعد از هفت سالگي كه در احاديث هم به آن عنايت شده كه از آن به بعد به تربيت بچه توجه بشود - همين دوره از هفت سالگي تا حدود سي سالگي - دوره بسيار مناسبي است براي شكوفا شدن روح از نظر انواع استعدادها : استعداد علمي ، استعداد ديني ، و حتي استعداد اخلاقي ، و لهذا جزء بهترين دوران عمر هر كسي همان دوران محصل بودن اوست، چون هم اوان روحش يك اوان بسيار مناسبي است و هم در اين اوان در يك محيطي قرار مي گيرد كه روز به روز بر معلومات ، افكار ، انديشه ، ذوقيات و عواطفش افزوده مي شود . براي طلبه ها اين دوره طلبگي يك يادگار بسيار خوب و عالي است . كساني كه چند سالي طلبگي كرده اند ،تا آخر عمر از خوشيهاي دوران طلبگي ياد مي كنند با اينكه در اين دوران از نظر شرايط مادي معمولا در وضع خوبي نيستند و در اواخر عمر در شرايط خيلي بهتري هستند . در آن دوره غالبا در فقر و بي چيزي و مسكنت مي باشند ، منتها چون همه در يك سطح هستند ناراحتي ندارند دوره خيلي خوبي است چون واقعا دوره بالندگي انسان است ، و اگر در اين دوره انسان از نظر علمي و معنوي محروم بماند يك زياني است كه نمي شود گفت صد درصد در سنين بزرگي و در پيري جبران شدني است . مطلب ديگر كه مطلبي اساسي است اينست كه از نظر اسلامي آن چيزي كه در انسان بايد پرورش بيابد و در واقع تربيت بشود چيست ؟ انسان داراي جسم است و يك سلسله قواي جسماني ، و داراي روح و يك سلسله قواي روحاني ( 1 ) . از نظر اصطلاحات روانشناسي نيز استعدادهاي جسماني يك سلسله استعدادهاست و استعدادهاي روحاني يك سلسله استعدادهاي ديگر( 2 )

پرورش جسم از نظر اسلام

مسأله اول اينست كه آيا در اسلام به تقويت و تربيت جسم عنايتي شده است يا نه ؟ ممكن است كسي بگويد نه ، بلكه در جهت خلافش [ توصيه شده است ] زيرا ما مي دانيم كه تن پروري و جسم پروري در اسلام مذموم است ،بنابراين جسم به هيچ وجه نبايد تربيت بشود . و به عبارت ديگر چون فرض اين است كه مفهوم تربيت پرورش مي باشد ، جسم نبايد تربيت بشود چون در اسلام جسم پروري و تن پروري به طور كلي محكوم و مردود است . ولي اين ، مغالطه لفظي است .

در اسلام تن پروري به مفهوم صحيح كلمه - يعني پرورش جسم و تقويت قواي جسم - نه تنها مذموم نيست بلكه ممدوح هم هست . مثلا آيا از نظر اسلام خوب است انسان كاري كند كه ديد چشمش قوت پيدا كند يا خوب است كاري كند كه ضعف پيدا

1. البته لزومي ندارد كه ما روح و جسم را دو جوهر جداگانه در نظر بگيريم .

2. روح انسان استعدادهاي مختلفي - و در واقع شعبه هاي مختلفي - دارد كه اينها را يك يك به طور اجمال بررسي خواهيم كرد .

/ 130