ريشه اخباريگري از نظر آيةالله بروجردي - تعلیم و تربیت در اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تعلیم و تربیت در اسلام - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين يك تاريخچه مختصري بود [ از ارزش تعقل در نظر مسلمين ] كه نشان مي دهد در عين اين كه اسلام ( حتي در مظهر حديث آن ) اينهمه براي عقل احترام قائل شده ولي جريانهاي اجتماعي گاهي همه چيز را درهم مي پيچد . اين جريانها در عالم اسلام پيدا شد ، هم در دنياي تسنن و هم در دنياي تشيع . در اين زمينه ما نمي خواهيم به تفصيل بحث بكنيم ، چون خوشبختانه بايد بگوئيم كه اكنون در ميان ما شيعيان عدلي گري بر اشعري گري پيروز است ، لااقل از نظر منطق .

شما هر كتابي از كتابهايي را كه امروز در حوزه هاي علميه تدريس مي شود باز كنيد اين مطلب را ملاحظه مي نماييد ، از هر طلبه اي اگر بپرسيد ما كه شيعه هستيم ، از عدليه هستيم يا از غير عدليه ؟ مي گويد از عدليه ، يا اگر بپرسيد
: آيا ما طرفدار حسن و قبح عقلي هستيم يا منكر آن ؟ مي گويد ما طرفدار حسن و قبح عقلي هستيم . علتش اين است كه امثال شيخ انصاري پايه اين مطلب را كاملا تحكيم كردند ، و آن جريان ملا امين استرآبادي هم جرياني بود كه در اين وسطها پيدا شد .

ريشه اخباريگري از نظر آيةالله بروجردي

مرحوم آقاي بروجردي يك حرفي داشتند كه نمي دانم از چه مدركي نقل مي كردند ولي حرف بسيار جالبي بود . در تابستان سنه 22 كه هنوز ايشان به قم نيامده بودند ما به بروجرد رفته بوديم . اين را من در بروجرد از ايشان شنيدم و در قم ديگر نشنيدم ، و غفلت كردم كه از ايشان بپرسم مدركش چيست ؟ ايشان يك وقتي كه اين جريان ملاامين استرآبادي و
استدلالهاي او بر ضد عقل و برانكار عقل را نقل مي كردند ، مي گفتند كه اين نهضت مقارن است با نهضت ضد عقل و ضد فلسفه اي كه در اروپا پيدا شد براساس حسي گري و تجربي گري ، كه از دكارت و بيكن و غيره شروع شد
. آنها هم به گونه ديگري با منطق و با تعقل مخالفت كردند ولي براساس معتبر شناختن حس . ايشان مدعي بودند كه ملا امين تحت تأثير افكاري كه در دنياي اروپا پيدا شده بود قرار گرفته بود . آنچه براي من مجهول مانده اين است
كه در آنوقت هنوز اين افكار در ايران نيامده بود ، پس چگونه او تحت تأثير اين افكار قرار گرفته بود ؟ ! شايد چون ملا امين غالبا در ايران نبود و خيلي اوقات مجاور بود مخصوصا در مكه و مدينه ، در آن سفرهايش با كسي برخورد كرده و اين افكار را از او گرفته است .

منتها انتقاد ايشان اين بود كه اگر فرنگي مي آيد طرفدار حس مي شود و عقل مستقل از حس را انكار مي كند و مي گويد عقل آن اندازه اعتبار دارد كه روي محسوسات كار بكند و كار عقل فقط تجريد و تعميم و تجزيه و تركيب محسوسات است

و نه چيز ديگر ، او چون دنبال علوم طبيعي مي رود نيازي به معقول ندارد . تو در مورد دين مي خواهي بحث بكني . دين ، اولين مسأله اش خداست و خدا معقول ترين معقولات عالم است . تو چطور مي تواني انكار عقل را وارد دين بكني ؟ ! فرنگي انكار عقل مستقل را براساس اصالت حس قرار داد .

از اين نظر به او اشكالي نيست . ولي تو مي خواهي انكار عقل را براساس اصالت حديث قرار بدهي . آيا خدا و وحدانيت او را با حديث درست مي كني ؟ ! اگر بگويند آيا خدايي وجود دارد يا وجود ندارد ، چه
مي گويي ؟ لابد مي گويي وجود دارد . اگر بگويند به چه دليل ، آيا مي گويي من كتاب " وسائل " را كه باز مي كنم مي بينم در آنجا نوشته حضرت امام جعفر صادق فرموده خدا وجود دارد ؟ ! انكار عقل مستقل براساس اصالت حس ، يك راهي است ،
ولي انكار اصالت عقل براساس اصالت حديث ، به هيچ وجه نمي تواند قابل قبول باشد ، چون اساسي ترين مسائل اسلامي ما ، غيب ترين [ آنهاست ] . خود قرآن تعبيرش " غيب " است : الذين يؤمنون بالغيب ( 1 ) . غيب را چگونه مي شود با حديث اثبات و استدلال كرد ؟
ما خود امام جعفر صادق را به اين دليل قبول داريم كه مي گوييم او امام است . چرا امام است ؟ مي گوييم چون وصي پيغمبر است و پيغمبر ، ائمه را معين كرده . پيغمبر را به چه دليل قبول داريم ؟ مي گوييم او را خدا فرستاده . خود پيغمبر با دليل عقل بايد برايمان ثابت بشود
. خدا به دليل عقل بايد ثابت بشود ؟ اول بايد خدايي ثابت بشود ، پيغمبري ثابت بشود و بعد امام جعفر صادق ثابت بشود و آنگاه حديثي را كه از امام جعفر صادق روايت شده ، اگر حديث درستي هست قبول بكنيم . اما اگر بخواهيم كارمان را از اول از حديث شروع كنيم ، به هيچ جا نمي رسيم .

عكس العمل افراط معتزله

اين نكته را عرض بكنم كه هميشه افراط و تفريط ها منشأ خرابي مي شود . معتزله كه طرفدار عقل شدند ، مقداري در كارها افراط

1. سوره بقره ، آيه . 3 .

/ 130