هنگامى كه حضرت على (ع ) بسترى شد فرزندانش يك يك آمدند و به دست و پاى پدر افتادند، و قدم مبارك او را مى بوسيدند و مى گفتند: پدر جان اين چه حالى است كه از شما مشاهده مى كنيم ، كاش مادرمان فاطمه (س ) زنده بود و ما را تسلى مى داد، و كاش در مدينه كنار قبر جدمان رسول خدا (ص ) بوديم و درد دل خود را به آن حضرت مى گفتيم ، آه از غريبى و يتيمى ...آه جانسوز و شيون جانكاه آنها به گونه اى بود كه هر كس مى شنيد بى اختيار گريه مى كرد.اميرمؤ منان (ع ) يكايك آنها را به آغوش مى گرفت و مى بوسيد و مى فرمود: صبر كنيد، من نزد جد شما محمد مصطفى (ص ) و مادر شما فاطمه (س ) مى روم ، من در اين شب ها در خواب ديدم ، رسول خدا (ص ) با آستين خود، غبار از چهره ام پاك كرد و مى گفت : *((*اى على آن چه بر تو بود به جاى آوردى *))*، اين خواب دلالت دارد كه نقاب جسم را از پيش روى جانم بر خواهند داشت .(398)
345 - گريه ابا عبدالله بر على (ع )
محمد حنفيه مى گويد: پس از ضربت خوردن ، پدرم فرمود: مرا برداريد و به محل نمازم ببريد، آن حضرت را به مكان نمازش حمل كرديم ، مردم زار زار مى گريستند، و به گونه اى جانسوز گريه مى كردند كه نزديك بود روح از بدنشان بيرون رود، امام حسين (ع ) متوجه پدر شد و سخت گريه مى كرد و دى اين حال به پدر عرض كرد: *((*ما بعد از تو چه كنيم ؟ و روز رحلت تو مانند روز رحلت رسول خدا (ص ) بسيار جانسوز است ، به خدا برايم سخت و طاقت فرسا است كه تو را در چنين حالى بنگرم *))*.امام على (ع ) صدا زد: اى حسين ، خود را به من نزديك كن ، حسين كه چشمانش پر از اشك شده بود نزديك شد، على (ع ) اشك هاى چشمان حسين (ع ) را پاك كرد و دستش را بر روى قلب حسين (ع ) گذاشت و فرمود:يا بنى قد ربط الله قلبك بالصبر...*((*پسر جانم خداوند قلبت را با صبر و استقامت ، توان بخشد، و بزرگ ترين پاداش را به تو و برادرت عنايت فرمايد، آرام باش ، گريه نكن ، خداوند در قبال اين مصيبت عظيم به تو اجر مى دهد*))*.سپس فرزندان ديگر امام به بالين او آمدند و گريه مى كردند و امام آنها را امر به صبر مى كرد، و گاهى خود نيز بى اختيار همراه آنها مى گريست .(399)
346 - استقبال زهرا(س ) از على (ع )
از اسماء بنت عميس روايت شده است كه گويد:پس از آن كه حضرت على (ع ) مورد اصابت شمشير ابن ملجم قرار گرفته بود، من خدمت حضرت بودم ، ناله اى كرد و از هوش رفت و بعد از لحظه اى به هوش آمد و فرمود: خوش آمدى .به آن حضرت گفته شد: چه مى بينى ؟ على (ع ) فرمود: اينان رسول خدا (ص ) و برادرم جعفر و عمويم حمزه هستند درهاى آسمان گشوده گشته و