او مظلوم است زيرا شاهد كتك خوردن همسر خويش و صدمه وارد كردن بر اوست . نوشته اند كه فرياد فاطمه (س ) بلند شد كه كودكم را كشتند. فاطمه (س ) به خاك افتاده و بيهوش شد و على (ع ) پارچه اى بر روى او كشيد.(122) و دشمن از اين حذر نكرد ريسمان يا بندى بر گردن امام (ع ) افكند و او را به زور به مسجد برد.(123) و البته امام (ع ) بدين مقدار قادر به دفاع از خود بود و مى توانست گريبان خود را از چنگ آنها خلاص كند.عمر، خود در سخنى اين اعتراف را كرده بود كه اگر نرمخويى على نبود احدى قادر به تسلط بر او نبود.(124) و محكوم الحكم لمن غلب است . زيرا گروهى از سردمداران كوشيده اند ناراضيان ، عقده داران ، و كين خواهان را به دور هم جمع كرده و چنان بلايى را براى عالم اسلام پديد آوردند. دشمن چنان گستاخ و بى شرم است كه وارد حريم زندگى كسى مى شود كه سرنوشت كفر و اسلام را معين كرده است و خانه اش مركز هبوط فرشتگان خداست .
107 - سقط شدن فرزند زهرا (س )
مهاجمان چنان زهرا (س ) را زدند كه فرزندش را سقط كرد اما احدى نه از مهاجمان و نه از ديگران ، كوچك ترين اعتراضى نكرد. آيا اگر از عمر مى ترسيدند، از قنفذ، يا مغيرة بن شعبه و امثال اين دو هم مى ترسيدند؟!(125)
108 - گنج على (ع ) در قيامت
پيامبر (ص ) به على (ع ) فرمود: ان لك كنزا فى الجنة انت ذوقرنيها. *((*تو در بهشت داراى گنجى مى باشى ، تو صاحب دو شاخ بهشتى هستى *))*، (منظور از دو شاخ ، حسن (ع ) و حسين (ع ) هستند كه زينت بهشت مى باشند).مرحوم شيخ صدوق مى گويد: از بعضى از اساتيد شنيدم كه مى گفت : منظور از آن گنج *((*محسن *))* فرزند على (ع ) است كه بر اثر فشار بين دو ديوار، از فاطمه (س ) سقط شد، و آن استاد چنين استدلال كرد كه روايت شده :*((*فرزند سقط شده انسان ، بطور جد و خشم آلود، كنار در بهشت توقف مى كند، به او گفته مى شود: وارد بهشت بشو، در پاسخ مى گويد: وارد بهشت نمى شوم تا پدر و مادرم قبل از من وارد بهشت گردند*))*...(126)
109 - به آتش كشيدن خانه حضرت زهرا (س )
عمر فرستاد و كمك خواست . مردم هم آمدند تا داخل خانه شدند، و اميرالمؤ منين (ع ) هم سراغ شمشيرش رفت .قنفذ نزد ابوبكر برگشت در حالى كه مى ترسيد على (ع ) با شمشير سراغش بيايد، چرا كه شجاعت و شدت عمل آن حضرت را مى دانست .