106 - شاهد كتك خوردن همسرش - س‍وگ‍ن‍ام‍ه‌ ام‍ام‌ ع‍ل‍ی‌ (ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام)‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

س‍وگ‍ن‍ام‍ه‌ ام‍ام‌ ع‍ل‍ی‌ (ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام)‌ - نسخه متنی

عباس عزیزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ميخ چه و پهلوى شكسته زهرا (س ) را چه حال ؟ نمى دانى سقط جنين است ؟ و سرخى چشم او از چه ؟ و گوشواره شكسته را چه حال ؟! در برابر ديدگان على (ع )، آن بلند طبع غيرتمند، وارد خانه شدند، در حالى كه فاطمه (س ) لباس خانه بر تن داشت . و به ستم شير خدا را در محاصره گرفتند و او را هم چون شتر مهار شده ، كشان كشان بردند و زهراى بتول به دنبالش روان ، و پايش به لباسش ‍ كه بر روى زمين كشيده مى شد گير مى كرد و چنان ناله مى كرد كه دل را كباب مى كرد، و سنگ را آب . فاطمه (س ) از آنان مى خواست كه پسر عمويم على (ع ) را رها كنيد و الا از شما به خداى سميع و بصير شكايت مى كنم . نه تنها حرمتش را نگه نداشتند بلكه او را ترساندند و على را همچون اسير، ريسمان به گردن بردند... على (ع ) مى ديد و مى شنيد و شمشيرش را تيز و آماده و بازويش قوى و توانا، اما وصيت برادرش پيغمبر (ص ) او را باز مى داشت و آنچه مقدور كسى نيست ، بر او بار مى كرد. چه مصيبتهايى كه اگر بخواهم بيان كنم ، كلام به درازا مى كشد، در زمانى كوتاه بر اين پاكيزه فرود آمد. اى پسر طه ! چگونه پس از آن كه چشمش را سرخ كردند، به اطراف مى نگريست ؟ برايش گريه و ناله كن كه دشمنانش او را از گريه و ناله هم منع كردند. گويى كه مى بينم سيل اشك از چشمانش روان است ، و مى گويد، مرا نبينى كه پس از بيت الاحزان ، خانه شادى و سرور برگزينم . اى پسر فاطمه (س )! كى ، پيش از قيامت جبت و طاغوت (آن دو را براى مجازات ) زنده خواهى كرد.(121)

106 - شاهد كتك خوردن همسرش

او مظلوم است زيرا شاهد كتك خوردن همسر خويش و صدمه وارد كردن بر اوست . نوشته اند كه فرياد فاطمه (س ) بلند شد كه كودكم را كشتند. فاطمه (س ) به خاك افتاده و بيهوش شد و على (ع ) پارچه اى بر روى او كشيد.(122) و دشمن از اين حذر نكرد ريسمان يا بندى بر گردن امام (ع ) افكند و او را به زور به مسجد برد.(123) و البته امام (ع ) بدين مقدار قادر به دفاع از خود بود و مى توانست گريبان خود را از چنگ آنها خلاص ‍ كند.

عمر، خود در سخنى اين اعتراف را كرده بود كه اگر نرمخويى على نبود احدى قادر به تسلط بر او نبود.(124) و محكوم الحكم لمن غلب است . زيرا گروهى از سردمداران كوشيده اند ناراضيان ، عقده داران ، و كين خواهان را به دور هم جمع كرده و چنان بلايى را براى عالم اسلام پديد آوردند. دشمن چنان گستاخ و بى شرم است كه وارد حريم زندگى كسى مى شود كه سرنوشت كفر و اسلام را معين كرده است و خانه اش مركز هبوط فرشتگان خداست .

107 - سقط شدن فرزند زهرا (س )

مهاجمان چنان زهرا (س ) را زدند كه فرزندش را سقط كرد اما احدى نه از مهاجمان و نه از ديگران ، كوچك ترين اعتراضى نكرد. آيا اگر از عمر مى ترسيدند، از قنفذ، يا مغيرة بن شعبه و امثال اين دو هم مى ترسيدند؟!(125)

108 - گنج على (ع ) در قيامت

پيامبر (ص ) به على (ع ) فرمود: ان لك كنزا فى الجنة انت ذوقرنيها. *((*تو در بهشت داراى گنجى مى باشى ، تو صاحب دو شاخ بهشتى هستى *))*، (منظور از دو شاخ ، حسن (ع ) و حسين (ع ) هستند كه زينت بهشت مى باشند).

مرحوم شيخ صدوق مى گويد: از بعضى از اساتيد شنيدم كه مى گفت : منظور از آن گنج *((*محسن *))* فرزند على (ع ) است كه بر اثر فشار بين دو ديوار، از فاطمه (س ) سقط شد، و آن استاد چنين استدلال كرد كه روايت شده :

*((*فرزند سقط شده انسان ، بطور جد و خشم آلود، كنار در بهشت توقف مى كند، به او گفته مى شود: وارد بهشت بشو، در پاسخ مى گويد: وارد بهشت نمى شوم تا پدر و مادرم قبل از من وارد بهشت گردند*))*...(126)

109 - به آتش كشيدن خانه حضرت زهرا (س )

عمر فرستاد و كمك خواست . مردم هم آمدند تا داخل خانه شدند، و اميرالمؤ منين (ع ) هم سراغ شمشيرش رفت .

قنفذ نزد ابوبكر برگشت در حالى كه مى ترسيد على (ع ) با شمشير سراغش ‍ بيايد، چرا كه شجاعت و شدت عمل آن حضرت را مى دانست .

/ 185