31 - وصيت پيامبر (ص ) به على (ع ) - س‍وگ‍ن‍ام‍ه‌ ام‍ام‌ ع‍ل‍ی‌ (ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام)‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

س‍وگ‍ن‍ام‍ه‌ ام‍ام‌ ع‍ل‍ی‌ (ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام)‌ - نسخه متنی

عباس عزیزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نكنند سنت تو را و آن چه در بيان وجوب اطاعت من و لزوم حق من فرموده اى بر ايشان حجت خواهم كرد، اگر قبول نكنند خدا را و تو را بر ايشان گواه خواهم گرفت و با ايشان قتال خواهم كرد. حضرت فرمود: يا على !

قتال كن و شتر عايشه را پى كن و پروا مكن ، پس گفت : خداوندا تو گواه باش .

پس فرمود: يا على ! چون چنين كنند، ايشان را طلاق بگو و از من بيگانه گردان كه هر دو بيگانه اند از من در دنيا و عقبى ، و پدرهاى ايشان شريكند با ايشان در عمل ايشان . پس گفت : يا على ! صبر كن بر ستم ظالمان ، به درستى كه كفر و ارتداد و نفاق رو خواهد آورد به سوى مردم با خلافت ابوبكر، و عمر از او بدتر و ستمكارتر خواهد بود، و همچنين سوم ايشان عثمان ، چون او كشته شود براى تو جمع خواهند شد گروهى از شيعيان كه با ايشان جهاد خواهى كرد با ناكثان و قاسطان و مارقان ، نفرين و لعنت كن بر ايشان كه ايشان و شيعيان و دوستان ايشان احزاب كفر و نفاقند.(33) چون شب شد باز على و فاطمه و حسن و حسين (ع ) را طلبيد و فرمود كه در خانه را بستند كه كسى به غير ايشان نيايد.

31 - وصيت پيامبر (ص ) به على (ع )

رسول خدا (ص ) در آن شبى كه رحلت فرمودند به على (ع ) فرمود: يا على ! كاغذ و دواتى حاضر كن ، آن گاه رسول خدا (ص ) وصيتش را ديكته كرد تا به اين موضع رسيد كه فرمود: يا على پس از من دوازده امام خواهد بود تو يا على اول دوازده امامى ، خداوند تو را در آسمانش على و مرتضى و اميرالمؤ منين ، و صديق اكبر، و فاروق اعظم ، و ماءمون مهدى ناميده ، پس اين اسامى براى كسى غير از تو شايسته نيست يا على ! تو وصى منى بر اهل بيت من ، و زنده و مرده شان ، بر زن هاى من ، هر يك از همسرانم را باقى گذاشتى فرداى قيامت مرا نديده و من او را نخواهم ديد، و تو پس از من خليفه من بر امتم مى باشى ، هرگاه زمان وفاتت رسيد اين وصيت را به فرزندم حسن بر وصول (نيكوكار و بسيار پيوند كننده بين دوست و دشمن يا نسبت به خويشاوندان ) تسليم كن .

(34)

32 - وصيت پيامبر به على (ع )

سيد ابن طاووس از حضرت امام موسى (ع ) روايت كرده است كه : اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: حضرت رسالت (ص ) در هنگام وفات مرا طلبيد و خانه را خلوت كرد، جبرييل و ميكاييل (ع ) در آن جا بودند، من صداى ايشان را مى شنيدم و ايشان را نمى ديدم .

پس حضرت رسول نامه وصيت الهى را از جبرييل گرفت به من داد و امر كرد كه مهر را برگرفتم و همه را خواندم ، پس گفت : اينك جبرييل اين را از جانب خداوند جليل براى تو آورده است ، چون خواندم همه را موافق يافتم به آنچه كه حضرت مرا وصيت كرده بود، در آن حالت حضرت رسالت بر سينه من تكيه داده بود، پس فرمود كه :

بيا برابر من ، و جبرييل آن حضرت رابه سينه خود چسبانيد، و ميكاييل در جانب راست وى نشست .

حضرت فرمود: يا على كف دستهاى خود را بر يكديگر بچسبان ، و گفت : از تو عهد مى گيرم در حضور دو امين پروردگار عالميان جبرييل و ميكاييل ، تو را سوگند مى دهم به حق اين دو بزرگوار كه آن چه در وصيت نامه نوشته است به عمل آورى و قبول نمايى همه را با شكيبايى و پرهيزگارى بر سنت و طريقت من ، نه بر طريقت و بدعت ابوبكر و عمر، و بگير آن چه خدا تو را عطا كرده است با دل قوى و نيت درست . پس دست مبارك خود را در ميان دو دست من داخل كرد، چنان يافتم كه در ميان دست من چيزى ريخته شد، پس گفت : يا على ريختم در ميان دو دست تو علم و حكمت را، بر تو مخفى نخواهد بود هيچ مساءله اى و حكم و قضايى كه بر تو وارد شود، چون هنگام وفات تو شود تو نيز با وصى خود چنين كن .(35) پس حضرت اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: منقطع وصيت با بركت حضرت رسالت چنين بود: بسم الله الرحمن الرحيم ، اين وصيت عهد و پيمان محمد بن عبدالله است ، به امر الهى به سوى وصايت پناه على بن ابى طالب اميرمؤ منان ، در آخر وصيت نوشته بود كه گواه شدند جبرييل و ميكاييل و اسرافيل بر آن چه وصيت نمود محمد (ص ) به سوى على بن ابى طالب (ع ) قبض نمود على وصيت را، ضامن شد كه عمل نمايد به آن چه در آن نوشته است به نحوى كه ضامن شدند يوشع بن نون براى موسى بن عمران ، و شمعون بن حمون براى عيسى بن مريم (ع )، چنان چه ضامن

/ 185