393 - علايم شهادت - س‍وگ‍ن‍ام‍ه‌ ام‍ام‌ ع‍ل‍ی‌ (ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام)‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

س‍وگ‍ن‍ام‍ه‌ ام‍ام‌ ع‍ل‍ی‌ (ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام)‌ - نسخه متنی

عباس عزیزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چنين بود و همچنين شبى كه در آن حسين بن على (ع ) شهيد گرديد زير هر سنگى كه برداشته مى شد خون تازه ديده مى شد.(462)

393 - علايم شهادت

عبدالملك مروان از زهرى سئوال كرد وقتى كه على (ع ) كشته شد چه علامتى در زمين ظاهر شد؟ زهرى گفت : كه در بيت المقدس هر سنگ ريزه اى كه بر مى داشتند از زيرش خون تازه مى جوشيد چون آن حضرت از دنيا رفت شنيدند هاتفى در خانه آن حضرت آواز داد: *((*افمن تلقى فى النار خير اءمن ياتى آمنا يوم القيمة *))* پس هاتفى ديگر آواز داد كه رسول خدا مرد و پدر شما مرد.(463)

394 - خون گريستن جمادات در قتل على (ع )

ابن شهاب زهرى مى گويد: در زمان عبدالملك بن مروان در هنگامى كه نيت جنگ داشتم در بين راه وارد دمشق شدم تا بر او سلام كنم .

عبدالملك را در قبه اى نزديكى قائم يافتم كه در روى فرشى گسترده و در زير او دو قاليچه بود. من بر او سلام كردم و پس از آن در نزد او نشستم .

گفت : اى پسر شهاب ! چاشتگاه روزى كه على بن ابى طالب (ع ) كشته شد، آيا مى دانى كه در بيت المقدس چه اتفاق افتاده بود؟ گفتم : آرى ! گفت : برخيز با من بيا!

من برخاستم و از پشت مردم مى رفتم تا اينكه به پشت قبه رسيدم ، عبدالملك در حالى كه از روى مهر و عطوفت ، صورت خود را به طرف من نموده بود، گفت : بگو ببينم چه واقعه اى حادث شده بود؟ من گفتم : هيچ سنگى را از زمين بيت المقدس بر نمى داشتند مگر آن كه در زير آن خون بود.

او به من گفت : از افرادى كه از اين واقعه خبر دارند غير از من و تو كسى باقى نمانده است ؛ ديگر از اين پس نبايد كسى اين قضيه را از تو بشنود.

من نيز اين داستان را تا وقتى كه عبدالملك زنده بود براى كسى نقل نكردم .(464)

395 - علايم شهادت على (ع )

هشام ابن عبدالملك از حضرت امام محمد باقر(ع ) سؤ ال كرد كه : مرا خبر ده شبى كه على بن ابى طالب (ع ) در آن شب كشته شد، مردمى كه در غير شهر كوفه بودند به چه علامت دانستند كه آن حضرت كشته شده است ؟ آن حضرت فرمود كه : در آن شب تا طلوع صبح در هر جاى زمين كه سنگى بر مى داشتند از زير آن سنگ خون تازه مى جوشيد، همين علامت ظاهر شد در شبى كه هارون برادر موسى (ع ) وفات يافت ، و در شبى كه يوشع بن نون شهيد شد، و در شبى كه عيسى به آسمان رفت ، و در شبى كه امام حسين (ع ) شهيد شده بود.(465)

396 - خطبه امام حسن (ع ) در مسجد

زمانى كه اميرالمؤ منين (ع ) از دنيا رفت ، امام حسن (ع ) بر منبر رفت و خطبه اى در نهايت فصاحت و بلاغت ادا نمود و فرمود: از ميان شما مفارقت كرده است مردى كه سبقت نگرفته اند بر او در كمالات پيشينيان .(466) به روايت ديگر: فرمود: ايها الناس در اين شب قرآن نازل شد، در اين شب عيسى به آسمان بالا رفت ، در اين شب يوشع بن نون شهيد شد، در اين شب پدرم اميرالمؤ منين (ع ) شهيد شد، به خدا سوگند كه سبقت نخواهد گرفت بر او به سوى بهشت احدى از اوصياء كه پيش از او بوده اند و بعد از او خواهند بود، به درستى كه حضرت رسالت (ص ) چون او را به جنگى مى فرستاد، علم خود را به دست او مى داد، جبرييل از جانب راست او مى رفت و ميكاييل از جانب چپ او، بر نمى گشت تا حق تعالى فتح را بر دست او جارى مى كرد، طلا و نقره به ميراث نگذاشته است مگر هفتصد درهم كه از عطاهاى او زياده آمده بود، مى خواست كنيزى از براى اهل خود بخرد.(467) به روايت ديگر: از براى ام كلثوم بخرد، به درستى كه در مصيبت او اهل مشرق و مغرب صاحب تعزيه اند، از

/ 185