115 - على (ع ) به اجبار و اكراه بيعت كرد نه اختيار
ابوبكر به دنبال على (ع ) فرستاد كه بيا و بيعت كن .على (ع ) گفت : از خانه بيرون نمى آيم تا قرآن را جمع آورى كنم . بار ديگر به دنبالش فرستاد، على (ع ) گفت :بيرون نمى آيم تا از جمع قرآن فارغ شوم .ابوبكر بار سوم پسر عمويش ، قنفذ را به دنبال على (ع ) فرستاد. فاطمه (س ) دختر رسول خدا (ص ) به پا خاست تا بين او و على (ع ) حايل شود. قنفذ او را زد و بدون على (ع ) بازگشت . ترسيد كه مبادا على (ع ) مردم را جمع كند. سپس دستور داد هيزم آوردند و در اطراف خانه على (ع ) قرار دادند. سپس عمر آتش آورد و خواست خانه را به روى على (ع )، و فاطمه (س ) و حسن (ع ) و حسين (ع ) آتش بزند.على (ع ) كه اين كار را ديد، از خانه بيرون آمد و به اجبار و اكراه بيعت كرد نه از روى اختيار.*))*(132)
116 - هجوم به در خانه على (ع )
علامه طبرسى صاحب كتاب احتجاج ، از عبداللّه بن عبدالرّحمان بن عوف نقل مى كند كه گفت : عمر بن خطّاب دامن خود را محكم بست و در مدينه گردش مى كرد و فرياد مى زد: مردم با ابوبكر بيعت كردند، بشتابيد براى بيعت كردن با ابوبكر، مردم ناگزير به سوى ابوبكر روانه شده و با او بيعت كردند، عمر اطلاع يافت كه گروهى در خانه هاى خود مخفى شده اند، همراه جماعت خود به آنها يورش برده و آنها را در مسجد حاضر مى كرد، و آنها بيعت مى كردند.چند روزى از اين جريان گذشت ، آنگاه عمر همراه جماعت بسيار به در خانه حضرت على (ع ) آمد، و از آن حضرت خواست كه از خانه (براى بيعت با ابوبكر) بيرون بيايد.حضرت على (ع ) امتناع ورزيد.عمر، هيزم و آتش طلبيد و گفت :و الذى نفس عمر بيده ليخرجنّ او لاحرقنه على ما فيه .*((*سوگند به خداوندى كه جان در دست او است ، يا بايد على (ع ) از خانه بيرون آيد، يا خانه را با اهلش به آتش مى كشم *))*(133) بعضى از حاضران به عمر گفتند: *((*در اين خانه ، حضرت فاطمه (س ) دختر رسول خدا (ص ) و همچنين فرزندان پيامبر (ص ) (حسن (ع ) و حسين (ع ) و آثار رسول خدا (ص ) هستند*))*.مردم به عمر اعتراض كردند، وقتى كه عمر زمينه را چنان ديد، به آنها گفت : *((*شما چه فكر مى كنيد؟ آيا تصور مى كنيد كه من چنين كارى انجام دهم ؟ قصد من ترساندن بود نه سوزاندن *))*.امام على (ع ) پيام داد كه ممكن نيست من از خانه بيرون بيايم ، زيرا من مشغول جمع آورى و تنظيم قرآن هستم كه شما آن را به پشت سر خود افكنده ايد، و دلبستگى به دنيا شما را به خود سرگرم ساخت ، و من سوگند