محمد بن الحنفيه گفت : به خدا سوگند كه من مى ديدم كه جنازه آن حضرت را بر هر ديوار و عمارت و درختى كه مى گذشت ، آنها خم مى شدند و خشوع مى كردند نزد جنازه آن حضرت بعضى از مردم خواستند كه با جنازه بيرون آيند امام حسين (ع ) ايشان را برگردانيد امام حسين (ع ) مى گريست مى گفت : لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم ، انا لله و انا اليه راجعون ، اى پدر بزرگوار پشت ما را شكستى ، و به سوى خدا شكايت مى كنيم مصيبت تو را.چون جنازه به نزديك قبر رسيد فرود آمد بر زمين امام حسن (ع ) جلو رفت و بر آن حضرت نماز كرد، و هفت تكبير گفت .چون از نماز فارغ شد، جنازه را برداشتند خاك را دور كردند، ناگاه قبر ساخته و لحد مهيايى ظاهر شد تخته در زير قبر فرش كرده بودند، بر آن تخته نوشته بود: اين آن چيزى است كه ذخيره كرده است نوح پيغمبر براى بنده شايسته طاهر و مطهر. چون خواستند كه حضرت را به قبر برند، صداى هاتفى شنيدند مى گفت : فرو بريد او را به سوى تربت طاهر و مطهر كه حبيب به سوى حبيب خود مشتق گرديده است .(431)
368 - غسل دهندگان على (ع )
چون روح مقدس حضرت اميرالمؤ منين (ع ) از جسد مطهرش مفارقت نمود، از خانه حضرت صداى شيون بلند شد مانند روزى شد كه رسول خدا (ص ) از دنيا رفته بود. چون شب تاريك شد، آفاق آسمان متغير شد، زمين لرزيد، صداهاى تسبيح و تقديس از ميان هوا به گوش مردم رسيد، مى دانستند كه صداهاى ملايكه است . صداى گريه و نوحه و مرثيه جنيان را مى شنيدند.محمد بن الحنفيه (ره ) گفت كه : چون برادرانم امام حسن و امام حسين (ع ) مشغول غسل شدند، حضرت امام حسين (ع ) آب مى ريخت و حضرت امام حسن (ع ) غسل مى داد، احتياج نداشتند به كسى كه جسد آن حضرت را بگرداند، هر طرف را كه مى شستند جسد مطهرش مى گرديد و طرف ديگر ظاهر مى شد، بويى خوش تر از مشك و عنبر از جسد مباركش مى شنيدند.چون از غسل فارغ شدند، حضرت امام حسن (ع ) صدا زد كه : اى خواهر بياور حنوط جدم را، پس زينب (س ) مبادرت نمود حنوط را آورد، چون حنوط را گشودند جميع كوفه از بوى آن خوش بو شد. پس آن حضرت را در پنج جامه كفن كردند، چون بر تابوت گذشتند پيش تابوت را جبرييل و ميكاييل برداشتند، و عقب آن را امام حسن و امام حسين (ع ) برداشتند.(432)
369 - پيامبر و فاطمه زهرا(س ) كنار بدن على
در كتاب مشارق الانوار از امام حسن (ع ) روايت كرده است كه حضرت اميرالمؤ منين با حسن و حسين (ع ) گفت كه : وقتى مرا به قبر گذاشتيد، قبل از آن كه خاك را بر من بريزيد دو ركعت نماز به جا آوريد، بعد از آن در قبر من نظر كنيد. چون آن حضرت را در ضريح مقدس گذاشتند و از نماز فارغ شدند، ديدند كه پرده اى سبز از جنس سندس روى قبر كشيده شد، امام حسن (ع ) آن پرده را از بالاى سر آن حضرت دور كرد و در قبر نظر كرد ديد كه حضرت رسالت (ص ) و حضرت آدم و حضرت ابراهيم با حضرت اميرالمؤ منين (ع ) سخن مى گويند پس امام حسين (ع ) پرده را از پيش پاى آن حضرت دور كرد ديد كه فاطمه زهرا و حوا و آدم و آسيه بر آن حضرت نوحه و زارى مى