224 - مرثيه على (ع ) كنار جنازه فاطمه زهرا(س ) - س‍وگ‍ن‍ام‍ه‌ ام‍ام‌ ع‍ل‍ی‌ (ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام)‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

س‍وگ‍ن‍ام‍ه‌ ام‍ام‌ ع‍ل‍ی‌ (ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام)‌ - نسخه متنی

عباس عزیزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بمن العزاء يا بنت محمّد كنت بك اتعزّى ففيم العزاء من بعدك :

*((*اى دختر محمد(ص ) به چه كسى خود را تسليت بدهم ، تا زنده بودى مصيبتم را به تو تسليت مى دادم ، اكنون بعد از تو چگونه آرام گيرم ؟*))*.(266)

224 - مرثيه على (ع ) كنار جنازه فاطمه زهرا(س )

مورخ معروف ، مسعودى مى نويسد: امام على (ع ) در كنار جنازه زهرا(س ) با سوز و گلداز چنين مرثيه خواند:

لكل اجتماع من خليلين فرقة و كل الّذى دون الممات قليل و ان افتقادى فاطما بعد احمد دليل على ان لا يدوم خليل *((*هر اجتماع و دوستى سرانجام به جدايى مى انجامد، و هر مصيبتى بعد از فراق و جدايى ، اندك است .

رفتن فاطمه (س ) بعد از رحلت رسول خدا(ص ) دليل آن است كه هيچ دوستى باقى نمى ماند*))*.(267) اى يگانه گهرم فاطمه جان فاطمه جان از غمت خون جگرم فاطمه جان فاطمه جان بعد پرپر شدنت اى گل رعنا چه كنم ؟ روزم از هجر تو شد چون شب يلدا چه كنم ؟ هر زمان ياد كنم پهلوى بشكسته تو خون رود از بصرم فاطمه جان فاطمه جان بودى چراغ خانه ام يا زهرا تاريك شده كاشانه ام يا زهرا اى نوگل پژمرده ام يا زهرا سيلى ز دشمن خورده ام يا زهرا گويد حسين كو مادرم يا زهرا كو مادر غم پرورم يا زهرا(268)

225 - وداع فرزندان با بدن مادر

هنگامى امام على (ع ) بدن زهرا(س ) را كفن مى كرد، وقتى كه خواست بندهاى كفن را ببندد صدا زد:

اى ام كلثوم ، اى زينب ، اى سكينه ، اى حسن و اى حسين :

هلموا تزودوا من امّكم ...

*((*بياييد و از ديدار مادرتان توشه برگيريد، كه وقت فراق و لقاى بهشت است *))*.

حسن و حسين آمدند و با آه ناله ، فرياد مى زدند: اى مادر حسن ! اى مادر حسين ! وقتى كه به حضور جدمان رسيدى سلام ما را به او برسان و به او بگو بعد از تو در دنيا يتيم مانديم ، آه ! آه ! چگونه شعله غم دل ما از فراق پيامبر (سلى الله عليه و آله و سلم ) و مادرمان ، خاموش ‍ گردد؟!

اميرمؤ منان مى فرمايد:

انّى اشهد الله انّها قد حنّت و انت مدّت يديها و ضمّتهما الى صدرها مليّا.

*((*من خدا را گواه مى گيرم كه فاطمه ناله جانكاه كشيد و دست هاى خود را دراز كرد و فرزندانش را مدتى به سينه اش چسبانيد.*))* ناگاه شنيدم ، هاتفى در آسمان صدا زد:

يا ابا الحسن ارفعهما عنها فلقد ابكيا و الله ملائكة السّماء...

*((*اى على ! حسن و حسين (ع ) را از روى سينه مادرشان بلند كن كه سوگند به خدا اين حالت آنها، فرشتگان آسمان را به گريه انداخت *))*.

آن گاه على (ع ) آنها را از سينه مادرشان بلند كرد.(269)

/ 185