6. احترام به ديگران
مبلغ بايد به ديگران احترام گذاشته و به آنان شخصيّت دهد. افرادى همچون پيشينيان ؛
(قل الحمدللّه و سلام على عباده الّذين اصطفى)(602)
(اى رسول بگو) ستايش مخصوص خداست و سلام بر بندگانش، كسانى (همچون نوح، ابراهيم، و...) كه آنان را برگزيد.
احترام و شخصيت دادن به مبلغان پيشين لازم است زيرا ايشان نيز همان رسالتى را به دوش كشيده اند كه او ادامه دهنده آن است ؛
(شرع لكم من الدّين ما وصّى به نوحاً والّذى اوحينا اليك و ما وصّينا به ابراهيم و موسى و عيسى ان اقيموا الدّين و...)(603)
«شرع و آيينى را كه خداوند براى شما مسلمانان قرار داد، همان حقايق و احكامى است كه نوح را هم به آن سفارش كرد و بر تو اى رسول همان را وحى كرديم و به ابراهيم و موسى و عيسى هم سفارش نموديم كه دين خدا را به پا دارند.»
مبلغ بايد به بزرگسالان احترام بگذارد و به كودكان مهربانى كند؛
حضرت على عليه السلام مىفرمايد:
«ارحم من اهلك الصّغير و وقرّ الكبير»(604)
قشر عظيمى از مردم كودكان هستند انسان هايى بسيار حساس و قابل رشد و آنان نيز همچون بزرگسالان براى خود شخصيت قائلند پس مبلغ بايد به اين نيروى عظيم توجه كند، به آنان شخصيت بدهد و از توهين به آنان بپرهيزد كه رسول خدا عليهم السلام فرمود:
«اذلّ الّناس من اهان النّاس»(605)
«ذليل ترين مردم كسى است كه به مردم اهانت كند.»
آن بزرگوار بخاطر احترام به كودكان آنان را با كنيه (فاميل) صدا مىزد و هميشه مراقب بود كه لطمه اى به شخصيت آنان وارد نشود و روحشان آزرده نگردد.
روزى رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم طفل شيرخوارى را از دايه اش گرفت و در آغوش كشيد. كودك لباس پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم را خيس كرد و ام فضل دايه او طورى طفل را از پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم جدا كرد كه گريان شد. حضرت فرمود: ام فضل آرام باش لباس مرا آب پاك مىكند ولى چه چيز مىتواند غبار كدورت و رنجش را از قلب كودك برطرف كند؟(606)
امام خمينى قدس سره فرمود: رهبر ما آن طفل 12 ساله (محمد حسين فهميده)اى است كه با قلب كوچك خود كه ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است با نارنجك خود را زير تانك دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نيز شربت شهادت نوشيد.(607)
قائل شدن شخصيت براى ديگران اختصاصى به مسلمانان ندارد پس اگر در افراد غير مسلمان نيز امتيازاتى باشد، شخصيت دادن به آنان، قدم مؤثرى در هدايتشان است.
خداوند متعال در قرآن به بعضى از اهل كتاب شخصيت مىدهد؛
(و من اهل الكتاب من ان تاءمنه بقنطار يؤدّه اليك)(608)
«بعضى از اهل كتاب (مسيحيان) تا به آن حد درستكارند كه اگر مال بسيارى را به آنها امانت دهى آن را رد كنند.»
پيامبر در قبايلى كه اسلام مىآوردند رئيس قبيله را بر رياست باقى مىگذاشت تا به شخصيت او لطمه اى وارد نشود.
و در مدينه به نظرات «سعد بن معاذ» كه قبلاً رياستى در مدينه داشت احترام مىگذاشت (609).