15. مناسب با مقتضاى حال
از آنجا كه ميزان عقل و ايمان انسان ها تفاوت دارد، مبلّغ بايد با هر انسانى به اندازه عقل و ايمان او سخن بگويد و چيزى را از او بخواهد كه توان انجام آن را داشته باشد.
رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم مىفرمايد:
«انّا معاشر الانبياء امرنا ان نكلّم الناس على قدر عقولهم»(166)
«ما گروه پيامبران ماءموريم كه با انسان ها به اندازه عقلشان سخن بگوييم.»
انسان هاى عالم و جاهل به مطالبى متفاوت نياز دارند و با جاهل نبايد با براهين و استدلال هاى فلسفى سخن گفت:
«لا تحدّثوا الجهال بالحكمة»(167)
همانگونه كه استدلال و برهان در تعليم عقايد به كودكان مفيد نيست و طريقه آشنا نمودن آنان با عقايد دينى، استفاده از آيات قرآن و داستان ها و مثال هاى بسيار ساده آن است.(168)
خداى متعال از انسان ها در روز قيامت به اندازه عقل هايشان حسابرسى مىكند؛
«انّما يداقّ اللّه العباد فى الحساب يوم القيامة على قدر ما آتاهم من العقول من الدّنيا»(169)
ايمان ده درجه دارد و درجات ايمان افراد، متفاوت است. رسول گرامى اسلام صلّى الله عليه وآله وسلّم با هر يك از ياران خود به اندازه ايمانشان سخن مىگفت. سلمان از ده درجه ايمان، همه را دارا بود، ابوذر نه درجه و مقداد هشت درجه داشت (170). به همين دليل گفته شده كه آنچه را سلمان مىدانست اگر ابوذر مىدانست سلمان را تكفير مىكرد زيرا كشش آن مطالب را نداشت (171).
با دقت در قرآن و روايات صدها نمونه از تناسب موضوع با مخاطب را مىبينيم. لقمان عليه السلام به فرزند خود در كنار فرمان به نماز، به امر به معروف و نهى از منكر دستور مىدهد در حاليكه معمولاً در كنار نماز، زكات مطرح است و اين به خاطر آن است كه نوجوان معمولاً مالى ندارد تا فرمان زكات به او داده شود.
قرصى كه بعنوان داروى كودكان ساخته مىشود، هم كوچك تر است و هم قشنگ و شيرين تر تا كودك كه به فلسفه دارو آگاه نيست به خوردن آن ميل پيدا كند.
مراعات تناسب در سخن يك ضرورت است. امام عليه السلام در دعاى خود براى هر صنفى دعاى خاصى مىكند. براى علما وقار و سكينه، براى زنان حيا و عفت، براى رزمندگان شجاعت، براى تجّار سخاوت، براى فقيران صبر و...
چه زشت است اگر در مجلس ترحيمِ يك عالم ربّانى، روايات علماىِ بد بيان شود. يادم نمى رود كه يكى از دانشمندان بزرگ از دنيا رفت و در جلسه ختم او گوينده اى درباره ارزش علم سخنرانى مىكرد و مىگفت: علم به قدرى ارزش دارد كه اگر سگ هم تحت تعليم قرار گيرد و حيوانى را شكار كند مصرف آن حيوان حلال است بنابراين علم به سگ هم ارزش مىدهد!!.
جعفر طيار نماينده رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم و سخنگوى هيئت تبليغى، وقتى مىخواست اسلام را بر حاكم «حبشه» كه مسيحى بود عرضه كند سوره مباركه مريم را خواند و نظر اسلام را درباره پاكدامنى مريم و موقعيت حضرت عيسى عليه السلام روشن ساخت.(172) كه نمونه اى از سخن گفتن بر مقتضاىِ حال است.
نوع سخن و حتى لحن كلام نيز در مورد افراد مختلف فرق مىكند بطورى كه قرآن در برخورد با بت پرستان لجوج و جاهل با تندى سخن مىگويد و معبودهايشان را سست تر از تارهاى عنكبوت معرفى مىكند ولى با اهل كتاب ملايم تر است زيرا بخشى از دستورهاى انبيا و كتب آسمانى را شنيده و آمادگى بيشترى براى برخورد منطقى داشتند.
حالات روحى افراد نيز تفاوت دارد كه در هنگام سخن گفتن بايد به اين مطلب توجه داشت. على عليه السلام مىفرمايد:
(انّ للقلوب شهوة اقبالاً و ادباراً فاءتوها من قبل شهوتها و اقبالها)(173)
«گاهى قلب ها آمادگى روى آوردن به حق را دارند و گاهى آمادگى ندارند و پشت مىكنند پس از حالت اشتياق و اقبالِ آنها استفاده كنيد.»
مبلّغ بايد بداند كه در حالت عدم آمادگى قلب، سخنانش بى تاءثير خواهد بود و اگر در اين حالت سخنى بر قلب تحميل شود كور مىشود؛ (انّ القلب اذا اكره عمى)(174)
سخن بايد مناسب با موقعيت باشد كه در غير اين صورت همچون گريه در عروسى و خنده در عزاست كه عملى زشت و ناپسند است ؛
(ليس من الادب اظهار الفرح عند المحزون)(175)