ابزار تبليغ
ابزار تبليغ، منحصر در سخن و قلم و فيلم و نمايش نيست. در قديم، ابزار تبليغ نقش هايى بود كه بر سنگ حكاكى مىشد. اما كم كم در قالب شعر و بيان و سپس به صورت كتاب و امروز به صورت فيلم و نوار در آمده است.
استكبار جهانى، امروز اهداف خود را با انواع وسايل در جهان پياده مىكند كه ما گوشه اى از آنها را بيان مىكنيم.
1. عكس و پوستر.
2. روزنامه و مجله.
3. راديو و تلويزيون.
4. بروشور و مكاتبات مستمر از طريق صندوق هاى پستى.
5. ماءموريت هاى ديپلماسى.
6. جنگ سرد و شايعه سازى.
7. تهيه و نشر كتاب هاى تحريف شده.
8. توريسم و جهانگردى.
9. تشكيل اردوهاى مختلط پسر و دختر با جاذبه هاى جنسى.
10. اعزام كارشناس، مشاور فرهنگى، اقتصادى، نظامى، حقوقى.
11. ارائه خدمات بوسيله دختران براى جذب جوانان.
12. ايجاد كلاس هاى زبان انگليسى به صورت مجانى.
13. برنامه ريزى براى كنترل نسل مسلمانان در كشورهايى كه تعداد مسلمانان بيشتر است.
14. مُد لباس و القاى مصرف گرايى.
15. ازدواج با مسلمانان مهاجر.
16. ارائه خدمات بهداشتى و درمانى و آموزشى بصورت رايگان.
17. برگزارى مسابقات فرهنگى
18. ارتباط خطوط تلفنى به منظور تبليغات.
19. تهيه و صدور فيلم از طريق ويدئو و ماهواره.
20. انتقال فرهنگ و آداب و رسوم خود در كنار تكنولوژى.
اينهمه ابزار با آن بودجه كلان به منظور چيست. چرا امريكا در سالى كه براى قدرت نظامى خود 200 ميليارد دلار بودجه مىگذارد براى تبليغات جهانى اش 90 ميليارد دلار سرمايه گذارى مىكند.
وزير تبليغات هيتلر مىگويد: با گاز، صدها نفر مسموم مىشوند ولى با شايعه مىتوان صدها ميليون نفر را مسموم كرد!!.
ناپلئون مىگويد: من از صداى قلم روزنامه ها بيش از صداى گلوله ها مىترسم!. كارتر رئيس جمهور اسبق امريكا مىگويد: يك دلار براى تبليغات بهتر از ده دلار براى تسليحات است (16).
بهر حال اين سيمايى از تبليغات زمان ما و اهميتى كه دنياى استكبار به آن مىدهد و اين است بى برنامه گى، بى بودجه گى و بيحالى ما.
اگر ما مثل مسلمانان صدر اسلام هجرت مىكرديم و به فرمان قرآن به آيات (سيروا فى الارض) عمل مىنموديم و على وار به بلاد دور و نزديك، شهر و روستا، داخل و خارج مىرفتيم،
اگر دانشجويان اعزامى ما به دنيا هر كدام يك مبلغ بودند و هيئت هاى بلندپايه ما همراه با مذاكرات سياسى، اقتصادى و بازديدهاى رسمى و غير رسمى به فكر نشر فرهنگ ناب محمّدى بودند،
اگر هر عالمى مثل علامه سيد شرف الدين كه با نوشتن حدود صدنامه به عالمى سنّى توانست دل او را جذب كند عمل مىكرد،
اگر همانگونه كه كشور چين صدها نفر را با زبان فارسى آشنا كرد ما هم چند نفرى را به زبان چينى آشنا مىكرديم و هجرت را بر خود واجب و رفاه را برخود حرام مىكرديم،
اگر همينكه انحرافى ديديم هدهدوار نزد سليمان ها ناله مىزديم و هرگاه مظلومى را ديديم زينب وار در شهرها فرياد مىزديم و قرآن را از مهجوريت در مىآورديم و اسلام را به عاشقان تشنه آن در سراسر جهان معرفى مىكرديم،
اگر طلبه و دانشجوى ما با هم دوست بودند و نوجوانان فاميل و همسايه خود را هر هفته جمع مىكردند و براى آنان مطالب مفيدى را با اخلاص مىگفتند،
اگر هر روحانى در يكى از مدارس با نسل نو نماز جماعتى مىخواند و كلامى را خلاصه مىگفت،
اگر ما روحيه شهيد نواب صفوى را مىداشتيم كه اول وقت هركجا بود عَلَناً اذان مىگفت و نماز را اقامه مىكرد،
اگر ما مثل آية اللّه شهيد سعيدى بوديم كه وقتى از تهران براى زيارت امام رضا عليه السلام به مشهد آمد، همينكه در خيابان هاى مشهد به او گفته شد يكى از روستاها نياز به عالم دارد، ايشان از زيارت امام رضا عليه السلام صرف نظر كرد و گفت ثواب تبليغ در روستا كمتر از زيارت امام نيست. از همانجا به سوى روستا رفت تا مسئله و حديثى را براى كشاورزان عزيز بگويد.
اگر به جاى جلسات سخنرانى در كنار هم، تقسيم كار مىشد و دانشمندان و نويسندگان ما به جاى رقابت هاى ناسالم هر كدام نشر اسلام را در منطقه اى به عهده مىگرفتند،
و اگر بودجه هايى كه صرف تزئينات مساجد مىشود صرف اهل مسجد به خصوص نسل نو مىشد و هر مسلمانى بدنبال شناختن و شناساندن بود، چه واقعه اى اتفاق مىافتاد؟ آنگاه مىديديم كه:
(يدخلون فى دين اللّه اَفواجاً).
امام رضا عليه السلام مىفرمايد: اگر مردم بدانند كه ما چه مطالبى داريم به سوى ما خواهند آمد(17).
به هرحال خداوند همه ما را بيدار كند. بنده كه تقريباً بيست سال است در راديو و تلويزيون و حوزه و دانشگاه و شهرهاى مختلف برنامه تبليغى دارم نمى توانم بگويم كه به وظيفه خودم عمل كرده ام! بايد عذر تقصير به پيشگاه خداوند بريم و لااقل به اندازه اى كه بازرگانان براى تبليغ كالاى خود تلاش مىكنند براى تبليغ دين خدا تلاش كنيم.
واتيكان و كليسا كه جز چند سفارش اخلاقى، چيزى ندارند و كتابشان تحريف شده است و رهبرانشان همچون ابرقدرت ها كاخ نشين و در برابر ظلم ها ساكت هستند حدود 5000 نوع مجله و روزنامه در بيش از دو ميليارد تيراژ دارند كه بعضى از نشريات آنها به هشتاد زبان ترجمه مىشود و 000/150 روحانى مسيحى به كشورهاى دنيا مىفرستند.
كشورهاى ماركسيستى كه پوچى مكتبشان روشن شد و يكى پس از ديگرى سقوط كردند، كتاب هاى رهبرانشان را به 101 زبان ترجمه و در دنيا پخش كردند.
ولى ما، كه هم قرآنى داريم كه: (لا ياءتيه الباطل)(18) «هيچ باطلى در آن راه ندارد» و (لم يجعل له عوجاً)(19) «هيچ انحرافى در آن نيست» و هم رهبرانى عادل و پارسا و زاهد، همراه با قوى ترين استدلال و برهان، بخاطر نداشتنِ تصميم جدّى كار چندانى نكرده ايم. سلام خداوند بر امام خمينى و شهدا كه با حركت و خون خود بسيارى از اين نارسايى ها را جبران و دنيا را به اسلام ناب محمّدى عليهم السلام توجه دادند.