تبليغ براساس آزادى
قرآن در آيات زيادى مىفرمايد: «اى پيامبر وظيفه تو ابلاغ است نه اجبار و اكراه، هر كس خواست پيروى كند و هر كس نخواست پيروى نكند»(20). «بندگان خوب من كسانى هستند كه سخن را مىشنوند و بهترين آنرا پيروى مىنمايند»(21).
حق انتخاب بر اساس تدبر و تعقل و بصيرت و آگاهى يكى از امتيازات دين مبين اسلام است.
اسلام، تبليغات خود را بر اساس آزادى و از طريق منطق و موعظه استوار نموده است. رسول اكرم عليهم السلام در يك روز چند نامه به چند نقطه جهان از جمله امپراطور روم و ايران و پادشاه حبشه و شام و يمامه فرستاد(22) ولى دعوت او بر اساس ارشاد و هدايت بود نه اكراه و اجبار و يا تهديد و تطميع. چنانكه شيوه دعوت آن حضرت نسبت به اهل كتاب دعوت به مشتركات بود(23).
آن حضرت براى دعوت به اسلام به عيادت فردى يهودى كه او را آزار مىداد رفت و آن يهودى به دليل اين نوع برخورد مسلمان شد(24).
«وحشى» غلام هند را كه قاتل حمزه عموى آن حضرت بود مورد عفو قرار داد و اسلام او را پذيرفت (25). آرى اساس دعوت اسلام حق گرايى، واقع نگرى، منطق، فطرت و انسان دوستى، است.
قرآن، انسان ها را از تفرقه به وحدت، از برادركشى به اخوت، از جهل به علم، از شرك به توحيد، از توحّش به تمدن، از طاغوت پرستى به خداپرستى، از پليدى و ذلت و حقارت به تقوى و عزت و ايثار دعوت مىكند.
انبيا براى قيام به قسط آمده اند: (ليقوم الناس بالقسط)، و جز وحى سخنى بر زبان جارى نمى كنند: (و ما ينطق عن الهوى).
با اين شيوه و محتوا بود كه با دعوت على بن ابيطالب عليه السلام قبيله حمدان به اسلام رو آوردند(26) و برادرش جعفر طيار دل نجاشى پادشاه حبشه را به اسلام جذب كرد و مَصعَب با هجرت خود به مدينه و دعوت و آموزش قرآن به مردم، زمينه هجرت پيامبر عليهم السلام را فراهم نمود.
صراحت و صداقت و استدلال و اخلاق اسلام زمانى جلوه مىكند كه انسان تبليغاتِ همراه با دروغ و تهمت و شايعه و اهانت ديگران را مشاهده مىكند. شعرايى كه همچون مگسانِ دور شيرينى، اشعارى مىسرايند تا راه انحرافى خود را به ديگران القا نمايند:
(و الشعراء يتبعهم الغاون)(27)
تبليغات ديگران چنان جاذبه دارد كه حتى رسول اللّه صلّى الله عليه وآله وسلّم را به تعجب وادار مىكند: (و من الناس من يعجبك قوله)(28) ولى اسلام حاضر نيست از هر كس و هر وسيله اى براى تبليغات خود استفاده كند، لذا قرآن مىفرمايد:
(و ما كنت متخذ المضلّين عضداً)(29)
«مبادا از منحرفان استمداد جوئى.»
(و لا تركنوا الى الذّين ظلموا فتمسّكم النّار)(30)
«به ستمگران تكيه نكنيد كه گرفتار آتش دوزخ خواهيد شد.»
گاهى افراد سرشناس نزد پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم مىگفتند كه اگر ما اسلام آوريم و دين تو را بپذيريم آيا امتيازى براى ما خواهد بود(31)، حضرت با كمال صراحت مىفرمود: نه!.
اسلام، در تبليغات خود حتى اجازه ناسزا گفتن به دشمن را نمى دهد. حضرت على عليه السلام در صفين به ياران خود فرمود: من از ناسزاگويى شما ناراحتم، ما با داشتن منطق نيازى به ناسزا نداريم (32).
در جاى ديگر مىفرمايد: علامت ايمان واقعى آن است كه انسان طرفدار حق باشد گرچه به ضررش تمام شود(33).
راستى مقايسه ميان شيوه هاى تبليغى اسلام با ديگران خود نشانه حقّانيت اسلام است. بد نيست نگاهى به نحوه تبليغات كليسا داشته باشيم. در اينجا جملاتى را از كتاب «پژوهشى در تبليغ» بيان مىكنيم:
مسيحيت گاهى به اسم الهياتِ رهايى بخش در ميان ملل محروم آفريقا تبليغ مىكند و كلمه مقدس «رهايى بخش» را دستاويز قرار مىدهد. و گاهى با چاپ كتابى به اسم «ماركسيسم، قلب مسيحيت» دل افرادى را كه زمينه هاى چپ در آنها قوى است بدست مىآورد و سفير پاپ در تركيه طى مصاحبه اى مىگويد: لائيك ايدئولوژى خوبى است. گاهى هم زنان خواننده را به كليسا مىبرد تا با رقص و موسيقى به كليسا رونق بخشند.!
كشيشى در هندوستان به معبد عورت پرستان مىرود و صليب به گردن مجسمه آنان مىاندازد تا براى ترويج مسيحيت دل بت پرستان را بدست آورد.
آيا با اين نوع تبليغ كه در واقع دست برداشتن از اهداف است مىتوان مردم را به معنويت دعوت كرد؟!
البته كليسا راه هاى مثبتى نيز دارد، مثلاً بيش از دو هزار بيمارستان و 266 درمانگاه رايگان، 698 جذام خانه و 2655 يتيم خانه در دنيا از طرف كليسا اداره مىشود و امروزه در افريقا حدود پانزده هزار مبلّغ مسيحى در 16671 مدرسه عالى و 500 مدرسه مذهبى و 600 بيمارستان و 120 اردوگاه آوارگان و 511 درمانگاه مشغول فعاليت هستند، در حالى كه اكثر آوارگان و ايتام فرزندان مسلمانان هستند.
كليسا در جهان 36450 مدرسه ابتدائى و 11154 مدرسه متوسطه و دبيرستان ساخته است و تنها در افريقا پنج ميليون دانش آموز مسلمان در مدارس مسيحيت تحصيل مىكنند.