14. صريح و قاطع
همانگونه كه پيامبران الهى و اولياى او در كوبيدن بموقع باطل مسامحه نكرده اند ما نيز بايد به ايشان اقتدا كنيم و در اين راه، مصلحت انديشى هاى بى مورد را كنار بگذاريم.
مبلّغ بايد از محافظه كارى و سازشكارى به دور بوده و از چنان صلابتى برخوردار باشد كه به هيچ وجه تقاضاى مداهنه و سازشكارى از او نكنند.
اين سفارش خطاب به پيامبر اسلام آمده است كه مبادا براى راضى كردن يهود ونصارى با آنان سازش كنى. بدان كه آنان با اين مسامحه ها از تو راضى نمى شوند. و تا شما را صد در صد در راه خود نيابند از شما راضى نخواهند شد؛
(و لن ترضى عنك اليهود و لا النّصارى حتى تتبع ملّتهم)(161)
بايد با صراحتِ تمام سخن حق را گفت چنانكه حضرت على عليه السلام مىفرمايد:
«اخسر النّاس من قدر على ان يقول الحق فلم يقل»(162)
«زيانكارترين مردم كسى است كه بتواند حق را بگويد و نگويد.»
قرآن را در كنار انتقادِ از يهوديان، با كمال صراحت از انتظارات بيجاى مسلمانان هم انتقاد كرده است ؛
(ليس بامانيّكم و لا امانىّ اهل الكتاب)(163)
«كار به آمال و آرزوى شما مسلمانان و يهود و نصارى درست نشود (يلكه هر كس كار بد كند هر كه باشد كيفر آن را خواهد ديد).»
مبلّغ نبايد به خاطر مصالح و منافع شخصى و ترس از خدشه دار شدن موقعيت اجتماعى سياسى اش و... از گفتن حق چشم پوشى كرده و طبق هوس هاى مردم سخن بگويد و به اصطلاح عوام زده شود
(و لا تتبّع اهوائهم)(164) كه در اين صورت، مردم رهبر او خواهند بود نه او رهبر مردم.
بايد همچون رسول خدا عليهم السلام در جامعه و بازارها رفت و آمد كرد (يمشى فى الاسواق)(165) و نيازهاى واقعى مردم را تشخيص داد و طبق آن با مردم سخن گفت.