11. حامى محرومان
بيشترين ياران و پيروان رسولان الهى در طول تاريخ، مستضعفان و محرومان بوده و بيشترين سختى رسالت انبيا بر دوش آنان بوده است.
بنابراين مبلّغ بايد از آنان حمايت كند و از طرد آنان بپرهيزد؛
(و لا تطرد الذّين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ يريدون وجهه ما عليك من حسابهم من شيى ء و ما من حسابك عليهم من شى ء فتطردهم فتكون من الظّالمين)(273)
«آنان كه صبح و شام خدا را مىخوانند و مراد و مقصدشان فقط خداست، از خود مران كه نه چيزى از حساب آنها بر تو و نه چيزى از حساب تو بر آنهاست. پس اگر تو، آن خداپرستان را از خود برانى از ستمكاران خواهى بود.»
كافران هميشه سعى داشته اند پيروان مستضعف رسولان را انسان هاى بى مقدار معرفى كنند؛
(و ما نريك اتّبعك الاّ الذّين هم اراذلنا)(274)
«و ما تنها اشخاص پست و بى مقدار را مىبينيم كه از تو پيروى مىكنند.»
و هميشه انتظار داشته اند كه رسولان آنان را از خود طرد كنند ولى عمل فرستاده خدا چيز ديگرى است و مىگويد:
(و ما انا بطارد الّذين امنوا)(275)
«و من هرگز آن مردم با ايمان را (هر چند به نظر شما فقير و بى چيز باشند) از خود دور نمى كنم.»
مبلّغ بايد در كنار حمايت از محرومان، از مرفهين بى درد فاصله بگيرد، كسانى كه هميشه در مقابل پيامبران موضع گرفته اند؛
(و ما ارسلنا فى قرية من نذير الاّ قال مترفوها انّا بما ارسلتم به كافرون)(276)
«و ما هيچ هشدار دهنده اى به ديارى نفرستاديم، مگر اينكه ثروتمندان عياش آن ديار گفتند: مابه رسالت شما كافريم.»
روحيه مؤمنان ثروتمند نيز اينگونه بوده كه كمتر به سختى ها تن مىداده اند؛
(و اذا انزلت سورة ان امنوا و جاهدوا مع رسوله استاذنك اولوا الّطول منهم)(277)
«و هرگاه سوره اى نازل شود كه به ايمان به خدا و جهاد در راه دين خدا دستور دهد، ثروتمندان از حضور تو تقاضاى معافى از جهاد كنند و گويند ما را از معاف شدگان محسوب دار.»
مبلّغ بايد بداند كه، بى توجهى به محرومان و روى گرداندن از ايشان توبيخ خداوند بزرگ را به دنبال دارد؛
(عَبَس و تَولّى اَن جائه الاَعمى)(278)
«چرا عبوس و ترشرو گشت از اينكه آن نابينا به حضورش آمد؟»