بخش نخست مفاهيم و كليات - قاعده مقابله به مثل در حقوق بین الملل از دید اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قاعده مقابله به مثل در حقوق بین الملل از دید اسلام - نسخه متنی

محمدحسین اسکندری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بخش نخست مفاهيم و كليات

فصل اوّل مفهوم، دامنه و گونه هاى مقابله به مثل

مفهوم لغوى مقابله به مثل

«مقابله به مثل» از دو واژه «مقابله» و «مثل» تركيب شده. مفهوم آن در واقع تركيبى است از مفاهيم دو واژه اى كه دو جزء تركيبى آن را تشكيل مى دهند و گاهى نيز به آن «معامله به مثل» گفته مى شود.

«مقابله» مفاهيم گوناگون دارد: گاهى مصدر است و در معانى رويارويى، عوض كردن، تلافى كردن و جنگ و ستيز به كار مى رود و گاهى هم در مفاهيم عرفى و اصطلاحى ديگر مثل مقابله دو كتاب، جبر و مقابله در اصطلاح رياضى و برهان مقابله در اصطلاح فلسفى و «مقابله به مثل» يعنى با ديگرى همان كند كه او كند.(1)
نيز به معنى رو به رو كردن، تطبيق و مقايسه، تساوى و ضديت و مخالفت آمده است.(2) «معامله» نيز به معنى با هم كاركردن و نيز داد و ستد با يك ديگر آمده. «معامله به مثل» يعنى با كسى همان كردن كه وى باشخص كرده.(3)
آنچه گفتيم، مفاهيمى بود كه براى «مقابله» و «معامله» ذكر شده بود و «مثل» نيز كه جزء ديگر اين تركيب است به معنى نظير، مانند، همتا و شبيه آمده است.

در تركيب هاى «مقابله به مثل» يا «معامله به مثل»، «مقابله» و «معامله» كه جزء نخست تركيب است، به معناى روبه رو شدن يا داد و ستد كردن و يا تلافى جويى خواهد بود و جزء دوم آن، يعنى واژه «مثل» همان معنى خودش را دارد و به معنى مانند و شبيه به كار رفته است. نكته قابل ذكر ديگر اين كه كلمه «مثل» در اين تركيب نشان مى دهد تشبيه و نيز وجه شبهى در آن مستتر است و به تناسب سعه و ضيق دايره اين وجه شبه، مى توان مفاهيم مختلفى براى مقابله به مثل در نظر گرفت كه هر يك بر مصاديقى كمتر يا بيشتر انطباق داشته باشد.

يادآورى اين نكته، به اين لحاظ اهميت دارد كه در آينده در بررسى مفهوم مقابله به مثل از نظر قرآن، دواير مختلفى ترسيم مى كنيم كه در سعه و ضيق، يكسان نيستند؛ بلكه بعضى از آنها وسيع تر و بعضى ديگر محدودترند.

/ 93