ه) محدوديّت عرفى قاعده مقابله به مثل - قاعده مقابله به مثل در حقوق بین الملل از دید اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قاعده مقابله به مثل در حقوق بین الملل از دید اسلام - نسخه متنی

محمدحسین اسکندری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ه) محدوديّت عرفى قاعده مقابله به مثل

قاعده مقابله به مثل، به يك لحاظ بر دو قسم تقسيم مى شود:

1. مقابله به مثل منجّز. منظور از اين نوع، مقابله به مثل در جايى است كه بالفعل و در خارج، از سوى دشمن، يك عمل تجاوز به حقّ مسلمين انجام گرفته است و اكنون مسلمين براساس قاعده مقابله به مثل، اين حق را پيدا كرده اند كه عكس العمل مشابه نشان دهند و مقابله به مثل كنند و يا بالفعل و در خارج، ملّت يا دولت ديگر نسبت به مسلمين احسانى كرده است كه متقابلاً كم ترين وظيفه مسلمين نسبت به او مقابله به مثل است. در اين نوشته، اين نوع را «مقابله به مثل منجّز» نام گذارده ايم.

2. مقابله به مثل معلّق. منظور از اين نوع مقابله به مثل در جايى است كه مسلمين در موقعيّتى قرار دارند كه اگر دشمن در چنين موقعيتى بود، عمل خاصّى عليه مسلمين انجام مى داد؛ ولى اكنون دشمن در اين موقعيت نيست؛ بلكه مسلمين در چنين موقعيّتى قرار گرفته اند و حال، اين حق را دارند كه دست به عكس العمل مشابه و مقابله به مثل بزنند.

مثلاً جنگى بين مسلمين و كفّار انجام گرفته است. مسلّماً اگر كفّار در اين جنگ بر مسلمين پيروز مى شدند آنان را اسير و اسرا را برده خود مى گرفتند؛ ولى اكنون چنين نشده و كفّار پيروز نشده اند؛ بلكه مسلمين بر كفار پيروز شده و از آنان اسير گرفته اند. در اين صورت بر اساس قاعده مقابله به مثل معلّق، حق دارند اسراى كفّار را به بردگى بگيرند.

سؤال: از كجا مى توان گفت: دشمن اگر پيروز مى شد اسراى مسلمان را برده مى گرفت؟

پاسخ: اين نوع كارها را معمولاً عرف بين الملل و قوانين جنگ حاكم بر دنيا مشخّص مى سازد و ملّت ها قادر نيستند به ميل و دل خواه خود و بدون توجّه به جوّ حاكم بر جهان دست به چنين كارهايى بزنند.

ممكن است به طور استثنايى در گوشه و كنار كارهايى برخلاف آن قوانين انجام دهند و يا يك ملّت در برهه اى از تاريخ بى توجه به عرف بين الملل و بى توجه به روابط خود با ملّت هاى ديگر و به حيثيت ملى خود، كارى انجام دهد؛ ولى منظور ما اين است كه اكثريّت ملت ها به طور رسمى و علنى دست به كارهايى مى زنند كه عرف جهانى بين الملل از آن ابا و وحشتى نداشته باشد.

پس مقابله به مثل معلّق، متأثّر از عرف بين الملل خواهد بود و با تغيير آن نيز تغيير خواهد كرد. اين نكته اساسى نتايج مهمى دارد و ما در آينده روى آن بيشتر تأمّل خواهيم كرد.

از جمله سؤالات عمده اى كه بايد در آينده به پاسخ آن بپردازيم اين است كه آيا برده گيرى مسلمانان در جنگ هاى گذشته، بر اساس قاعده مقابله به مثل و متأثّر از عرف رايج بين الملل نبوده است؟ اكنون كه عرف بين الملل فرق كرده است و كسى هرگز ياراى دفاع از برده گيرى و برده دارى نيست و مدافع چنين پديده اى به سرعت طرد مى شود و در هيچ جنگى هيچ ملّتى قادر نيست انسانى را برده بگيرد، آيا مسأله برده گيرى از اسرا، از جهت حكم اسلامى نيز منتفى نيست؟

ما در آينده پاسخ به اين سؤال را با توجّه به آيات و روايات و ادلّه و فتاوا با تفصيل بيشتر بررسى خواهيم كرد؛ ولى در اينجا تنها به بعضى از روايات اشاره مى كنيم كه اجمالاً دلالت دارند بر اين كه عرف بين الملل در تعيين يا تشخيص وظيفه مسلمين بى اثر نيست.

علاء بن الفضيل قال: سألته عن المشركين أيبتديهم المسلمون بالقتال في الشهر الحرام؟ فقال: إذا كان المشركون يبتدؤنهم باستحلاله ثم رأى المسلمون أنّهم يظهرون عليهم فيه و ذلك قول اللَّه عزوجل: «الشهر الحرام بالشهر الحرام و الحرمات قصاص»

والروم في هذا بمنزلة المشركين لأنهم لم يعرفوا للشهر الحرام حرمة و لا حقاً فهم يبدؤن بالقتال فيه و كان المشركون يرون له حقّاً و حرمة فاستحلوه فاستحلّ منهم و أهل البغي يبتدؤن بالقتال؛(32)درباره مشركين از او پرسيدم: آيا مسلمان ها در ماه حرام با آنها آغاز جنگ كنند؟ در پاسخ فرمود: اگر مشركين آغازگر بى حرمتى آن شده اند و مسلمان ها نگرانند كه مشركين بر آنان پيروز شوند. [اشكالى در جنگ نيست ] كه خدا فرموده است: الشهر الحرام بالشهر الحرام و الحرمات قصاص.

روم نيز در اين جهت مثل اين مشركين است كه حرمت ماه حرام را شكسته اند؛ زيرا اعتقادى به حرمت ماه حرام ندارند. پس مى توان با آنها جنگيد؛ ولى مشركين اعتقاد به حرمت آن دارند و حرمت آن را مى شكستند پس حرمتشان شكسته مى شود.

سؤال: چرا در اين روايت مى گويد: در ماه هاى حرام نمى توان به مشركين حمله كرد مگر آنها آغازگر باشند و مسلمانان مقابله به مثل كنند؛ ولى به روم مى توان حمله كرد؟

پاسخ: علّت همان است كه در عرف مشركين، اعتقاد به حرمت ماه هاى حرام وجود دارد و براى آن حرمتى قائلند؛ ولى روميان هيچ گونه حرمتى براى ماه هاى حرام قائل نيستند. در نتيجه آنان كه در اين ماه ها حرمت ما را حفظ مى كنند ما هم متقابلاً حرمت آنها را حفظ خواهيم كرد؛ ولى روميان كه در اين ماه ها حرمتى براى ما قائل نيستند ما هم در اين ماه ها حرمتى برايشان قائل نمى شويم.

اكنون اين سؤال پيش مى آيد كه اگر دشمن، اسراى مسلمان را حرمت نهد و آنان را برده نگيرد آيا مسلمانان مى توانند اسراى چنين دشمنى را برده بگيرند؟

/ 93