واژه هاى مربوط به مقابله به مثل و مفاهيم آنها - قاعده مقابله به مثل در حقوق بین الملل از دید اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قاعده مقابله به مثل در حقوق بین الملل از دید اسلام - نسخه متنی

محمدحسین اسکندری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

واژه هاى مربوط به مقابله به مثل و مفاهيم آنها

در فرهنگ ها و واژه نامه هاى فارسى و عربى، دست كم به چهار تركيب مختلف برمى خوريم كه به نظر مى رسد، بيانگر يك معنا باشند و يا مفاهيم آنها خيلى به هم نزديك باشند و به ترتيب عبارتند از: معامله به مثل، مقابله به مثل، معامله متقابل و اقدامات متقابل مشابه.

اين چهار تركيب، از اصطلاحات رايج در حقوق بين الملل هستند و اشاره به رفتارى از يك دولت دارند كه از يك سو، عكس العمل است و از سوى ديگر در تنظيم روابط ميان آن دولت با دولت مقابل يا در كيفيت برخورد دولت مقابل با اين دولت يا با تبعه اش مى تواند تأثيرى چشم گير داشته باشد.

يكى از فرهنگ هاى حقوقى عرب زبان «مقابله به مثل» را به معنى «معامله به مثل» دانسته است و در بيان مفهوم اصطلاح حقوقى «معامله به مثل» كه آن را از اصطلاحات حقوق بين الملل دانسته مى گويد:

معامله به مثل، يكى از اصول روابط بين الملل است كه اقتضا دارد با تبعه يك دولت كه در كشورديگرى زندگى مى كنند، بر اساس مقابله به مثل عمل شود و حقوقى را به آنها اعطا كنند كه دولت متبوع آنها
به تبعه اين كشور مى دهد.(4) طبيعى است كه «معامله به مثل» يا «مقابله به مثل» - چنان كه بعد از اين توضيح خواهيم داد - در آيات، روايات و نظام حقوقى اسلام، مفهومى بس وسيع تر از مفهوم ياد شده دارد و در اصطلاح حقوق بين الملل نيز، محدود نمودن اين قاعده وسيع در مورد ذكر شده، دور از واقعيت و دور از مفهوم وسيعى است كه از تطبيق اين قاعده بر بسيارى از موارد ديگر علاوه بر مورد بالا، مى توان براى آن ترسيم نمود. به نظر مى رسد نويسنده به جاى بيان مفهوم كلى اين قاعده، تنها به يكى از مصاديق جزئى آن اشاره كرده است.

فرهنگ حقوقى ديگر - كه فارسى است - به «معامله متقابل» كه تركيبى مشابه با «مقابله به مثل» است اشاره كرده دو مفهوم اصطلاحى خاص براى آن بيان مى كند:

الف) خسارتى كه از اقدامات قانونى دولتى متوجه [اتباع ] دولت ديگر شده، اگر موجب شود كه دولت متبوع آنان، نظير همان اقدامات را درباره اتباع دولت اول به كار برد، اقدام دولت اخير را «معامله متقابل» نامند و در حقيقت، عنوان معامله، به معناى عقد و قرارداد نيست؛ بلكه به معناى عمل و كار است. از اين نمونه است بالا بردن تعرفه گمركى مصنوعات كشور معين.

ب) هر عمل متقابل، در روابط بين الملل (ماده 81 قانون جزا).(5)
مفهوم نخست «معامله متقابل» در اين واژه نامه حقوقى نيز چيزى جز مفهومى كه فرهنگ حقوقى قبل براى «معامله به مثل» بيان كرده بود نيست و به نظر مى رسد چيزى بيش از بيان يكى از مصاديق، به جاى مفهوم كلى آن كه در مفهوم دوم آمده نباشد. شايد به خاطر كاربرد بيشترى كه اين قاعده در آن مصداق خاص داشته است، به تدريج چنين برداشتى از قاعده فوق به وجود آمده و به صورت يك اصطلاح خاص ظاهر شده است.

«اقدام متقابل مشابه» نيز عبارت است از اعمالِ قاطعانه يك حق، به منظور پاسخ به عمل مشابه دولت ديگر. اقدام متقابل مشابه، اجراى دقيق و اكيد صلاحيت دولت است. بنابراين به منزله عمل غير مشروع تلقّى نمى گردد و در آن، نقض حقوق موضوعه صورت نمى گيرد.(6)
در واژه نامه هاى انگليسى نيز به تعابيرى بر مى خوريم كه مفاهيمى نزديك به مفهوم مقابله به مثل دارند. در اين جا به بعضى از آنها اشاره مى كنيم:

الف ) واژه Retaliate به معنى معامله به مثل و تلافى كردن است كه تقريباً به همان معنايى است كه ما از مقابله به مثل در نظرداريم. مثلاً:

If we raise our import Duties on their goods, they may Retaliate. (7)

اگر ما عوارض و حقوق گمركى خود را بر كالاهاى ايشان افزوديم، آنان حق دارند معامله به مثل كنند.

The Regular forces Retaliated Swifty against guerrilla Attacks from across the border.(8)
نيروهاى منظم، حملات پارتيزانى از سراسر مرز را تلافى و عليه آنان مقابله به مثل كردند.

گاهى همين واژه درتركيب با واژه kind و به صورت Retaliate in Kind به كار مى رود كه در اين صورت، به تعبير فارسى «مقابله به مثل» نزديك تر خواهد شد؛ زيرا واژه kind به معنى نوع است و معنى «نوع» نزديك معنى «مثل» مى باشد. مثلاً:

many states reserved the right To ((Retaliate in kind if attacked by chemical weapons.(9)
بسيارى ازكشورها در صورتى كه مورد حملات شيميايى قرار گيرند، حق مقابله به مثل را براى خود حفظ كرده اند.

واژه Retaliation نيز كه از همان واژه فوق، اشتقاق يافته است در معنى قصاص، تلافى و معامله به مثل به كار مى رود.

ب ) واژه ديگر Reprisal است با مفهوم تلافى و انتقام و بيشتر در مورد مجازات اسيران جنگى يا گرفتن اتباع بيگانه يا غصب دارايى هاشان به عنوان تلافى و مقابله به مثل به كار مى رود و در جمع به معنى اقدامات تلافى جويانه است و از اين تعبير، تركيب belligerent Reprisal به معنى تلافى خصمانه خواهد بود.

ج ) تعبير ديگر، واژه Reciprocal به معنى متقابل و دوجانبه است. گفته مى شود:

The Reciprocal Tariff policy has been effective in promoting international trade.(10)
سياست تعرفه و نرخ بندى متقابل و دو جانبه در فعال كردن داد وستد و معاملات بين المللى مؤثر بوده است.

از همين ماده ، واژه Reciprocate را داريم كه به معنى تلافى كردن، معامله به مثل كردن و به عمل متقابل دست زدن آمده است. مانند اين جمله:

Greece has warned that if turkey takes any action to deny port acces to greck cargo ships, Gneece will reciprocate with appropriate measures.(11)
يونان به تركيه اخطار كرد كه اگر به منظور دست نيافتن كشتى هاى بارى يونان به بندر، عملى انجام دهد، عليه او به اندازه مناسب مقابله به مثل خواهد كرد.

Reciprocity نيز كه از اين ماده است به معنى معامله به مثل و داراى امتياز متقابل (به ويژه در تجارت) آمده و دلالت دارد بر رابطه ميان دو كشور، هنگامى كه هريك از آن دو، زمينه حقوق و امتيازات معين و ويژه آن ديگرى را فراهم آورد و يا هنگامى كه هريك از دو ملت يا ملت ها حقوق گمركى و عوارض كالاهاى مورد نظر ملت ديگر را به طور متقابل كاهش دهد.(12)
با توجه به آنچه در بالا آمد، مى توان دريافت كه اين مفهوم در بعضى از فرهنگ هاى ديگر نيز به شكلى غنى تر از آنچه ما در فرهنگ فارسى داريم وجود دارد و با تعابير مختلف بيان شده است. در عين حال هيچ گاه نمى تواند به پاى آنچه ما از قرآن در زمينه مقابله به مثل و ابعاد مختلف آن مطرح مى كنيم برسد.

/ 93