قرآن و مقابله به مثل با گرايش مثبت - قاعده مقابله به مثل در حقوق بین الملل از دید اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قاعده مقابله به مثل در حقوق بین الملل از دید اسلام - نسخه متنی

محمدحسین اسکندری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قرآن و مقابله به مثل با گرايش مثبت

مقابله به مثل با گرايش مثبت را نيز مى توان از آيات گوناگون به دست آورد. خداوند مى فرمايد: هَلْ جَزاءُ الإحسانِ إِلّاَ الإحسانُ؛(59) آيا پاداش نيكى، جز نيكى است؟

اين آيه كه به صورت استفهام آمده درباره اين كه پاداش احسان چه بايد باشد، وجدان انسان را مورد سؤال قرار مى دهد و گوياى اين حقيقت است كه وجدان و فطرت انسان، قادر به پاسخ آن خواهد بود. يعنى خداوند، انسان را گونه اى آفريده است كه در برابر احسان ديگران، خود را ملزم مى داند، به هر شكلى كه شده، آن را جبران و مقابله به مثل كند. او دست كم، وظيفه خود مى داند كه به نيكوكار، خدمتى در همان حدّ كند كه مورد لطف و خدمت وى قرار گرفته است.

بنابراين آيه اطلاق دارد و به احسان و مجازات اخروى خلاصه نمى شود؛ بلكه محتوايش اين است كه پاداش احسان از هر كس و نسبت به هر كس كه باشد، احسان است و اين چيزى است كه فطرت و وجدان انسان به آن گواهى مى دهد و انسان به شهادت وجدان، خود را مديون شخص نيكوكار مى داند. از اين رو در تفسير عياشى از على بن سالم نقل شده:

سمعتُ أبا عبدالله(ع) يقول: آيةٌ في كتاب الله مُسجّلة. قلتُ: و ماهي؟ قال: قولُ الله عزّوجل: هل جزاء إلاحسان إلّا الإحسان. جرى في الكافر و المؤمن و البرّ و الفاجر و من صنع إليه معروف فعليه أن يكافى ء به و ليس المكافاة أن يصنَع كما صَنَع حتى يربى فإن صنعت كما صنع كان له الفضل بالابتداء؛

از امام صادق شنيدم كه مى گفت: آيه اى در كتاب خدا داريم كه مسجّل است. گفتم: آن كدام است؟ گفت: گفته خداوند: هَلْ جزاءُ الإِحسانِ إِلّاَ الإحسانُ كه در مورد كافر، مؤمن، نيكوكار و بدكار جارى است. هر كس كه كار خيرى براى او انجام شود بايد آن را جبران كند و جبران آن كار خير اين نيست كه مثل همان كارى كه براى او شده انجام دهد كه اگر چنين كند آغاز كننده داراى فضل است؛ بلكه بايد كارى بالاتر و بيشتر براى جبران انجام دهد.

بنابراين هر چند كه مفسّران، بيشتر در تفسير اين آيه، به مجازات ها و پاداش هاى معنوى و اخروى گرايش يافته اند؛ ولى آيه، اطلاق دارد و روايت فوق نيز مطلق بودن آن را تأييد مى كند. از يك سو، با جمله جرى في الكافر و المؤمن و البرّ و الفاجر نشان مى دهد كه ابتداكننده به احسان هر كه باشد مشمول اطلاق آيه است.

از سوى ديگر با جمله و من صنع إليه معروف فعليه أن يكافى به نشان مى دهد كه آيه، مخصوص پاداش هاى معنوى و الهى نيست؛ بلكه انسانى هم كه مورد لطف و احسان شخص ديگرى قرار گرفته، تكليف دارد با او مقابله به مثل كند و پاداش عمل خير او را در نظر داشته باشد.

پس اطلاق آيه، پاداش هاى انسانى و غير الهى را هم شامل مى شود و اين چيزى جز مقابله به مثل نيست؛ به ويژه كه مماثلت و مشابهت دو طرف مقابله و معادله، در خود آيه كه هر دو طرف بالفظ «احسان» آمده گواه روشن ترى بر فطرى بودن مقابله به مثل و لزوم رعايت آن خواهد بود.

از آيه روشن تر، جمله اى در روايت آمده كه صريحاً دلالت بر لزوم مقابله به مثل مثبت با عنوان كم ترين وظيفه دارد و وظيفه اى بيش از مقابله به مثل بر عهده شخص مورد احسان، در برابر شخص ابتدا كننده به احسان، گذاشته. امام مى گويد: وليس المكافاة أن يصنع كما صنع حتى يربى. امام مكافات احسان را مقابله به مثل نمى داند؛ بلكه بايد در برابر احسان شخص ابتدا كننده، دست به احسان بيشتر بزند. چنان كه خداوند در آيه ديگر مى گويد: وَ إِذا حُيِّيْتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنها أوْرُدُّوها إنَّ اَللَّهَ كانَ عَلَى كُلِّ شَىْ ءٍ حَسِيباً؛(60) چون به شما درود گفته شد، شما بهتر از آن درود گوييد يا همان را برگردانيد؛ كه خدا همواره به هر چيزى حساب رس است.

زيرا پاداش ابتدا كننده به احسان، بايد احسانى بزرگ تر باشد و بهتر از احسان او تا هم پاداش احسان او باشد و هم پاداش پيش قدم شدنش.

از اينجاست كه حضرت در انتهاى روايت مى گويد: فإن صنعتَ كما صنع كان له الفضل بالابتداء؛ يعنى اگر با او مقابله به مثل كردى تنها پاداش احسان او را داده اى؛ ولى فضل پيش قدم شدن و آغاز به احسان كردن برايش باقى مانده است.

/ 93