خلاصه و نتيجه - قاعده مقابله به مثل در حقوق بین الملل از دید اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قاعده مقابله به مثل در حقوق بین الملل از دید اسلام - نسخه متنی

محمدحسین اسکندری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خلاصه و نتيجه

تا آنجا كه به اعتبار و جريان قاعده مقابله به مثل در مورد اسيران مربوط مى شود، مى توان در ضمن يادآورى چند نكته، به موارد جريان اين قاعده اشاره كرد:

1. جواز گرفتن اسير كه در آيه شريفه آمده است، خود يكى از موارد تطبيق قاعده مقابله به مثل است؛ زيرا در طول تاريخِ جوامع و جنگ ها، اين يك قانون جنگى و يك عرف مسلم بين المللى بوده كه دو طرف جنگ به ويژه ارتش پيروز از ارتش شكست خورده، اسير مى گرفته كه هنوز هم اين عرف رايج است. اسلام هم به مسلمين براساس قاعده كلى فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ ما اعْتَدى عَلَيْكُمْ با خطاب حَتّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الوَثاقَ اجازه مقابله به مثل و گرفتن اسير را داده است.

2. اصل اولى و ضابطه اصلى رفتار مسلمين با اسرا را خداوند در جمله اى از آيه 4 سوره محمد به اين صورت بيان كرده كه إِمّا مَنّاً بَعْدُ وَإِمّا فِداءً. يعنى امنيّت و آزادى اسرا را بدون عوض يا با عوض تأمين كنيد؛ ولى گاهى به خاطر بعضى عوارض جنبى، اصل مقابله به مثل جايگزين اين اصل اولى مى شود و رفتار مسلمين با اسرا، تابع آن عوارض متغير خواهد بود كه به بعضى از نمونه هاى آن اشاره مى كنيم:

الف) برده ساختن اسير در بعضى از روايات آمده و فقها به آن فتوا داده اند؛ ولى از آنجا كه قرآن چنين حكمى به صراحت و به طور ويژه ندارد، مى توان گفت: روايت مذكور آيه فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ ما اعْتَدى عَلَيْكُمْ را تطبيق كرده و فقها نيز با استناد به اين روايت و با تطبيق قاعده مقابله به مثل، فتوا به جواز استرقاق داده اند. در نتيجه تا وقتى كه اين عرف در دنيا رايج بوده و اين قانون جنگى، حاكم بوده است، مسلمانان هم حقّ مقابله به مثل را براى خود محفوظ مى دارند. بديهى است هنگامى كه چنين عرفى از بين برود و اين رسم برچيده شود و مسأله برده و برده دارى ريشه كن شود - كه اسلام نيز خود سهم بالايى در مبارزه با آن دارد - زمينه مقابله به مثل در مورد استرقاق اسير نيز منتفى خواهد بود.

ب) مسأله قتل اسير، يك قاعده نيست؛ بلكه يك جنبه كاملاً استثنايى دارد كه قبلاً توضيح داديم و ريشه آن به قاعده مقابله به مثل بر مى گردد. در اين جهت مثل تعقيب فراريان جنگى يك قاعده كلى نيست؛ بلكه مربوط به مواردى است كه فرارى مى خواهد به سازمان يا گروه محاربى ملحق شود و پس از تجديد نيرو، حمله مجدّد آغاز كند.

3. در اينجا خوب است به بعضى از آيات و رواياتى كه كم و بيش، قاعده مقابله به مثل را در مورد اسرا به طور صريح يا غير صريح تطبيق كرده اند اشاره كنيم:

يا أَيُّها النَّبِىُّ قُلْ لِمَنْ فِى أَيْدِيكُمْ مِنَ الأَسْرى إِن يَعْلَمِ اللَّهُ فِى قُلُوبِكُمْ خَيْراً يُؤْتِكُمْ خَيْراً مِمّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ؛(33)اى پيامبر! به كسانى كه در دست شما اسيرند بگو: اگر خدا در دل هاى شما خيرى سراغ داشته باشد، بهتر از چيزى كه از شما گرفته به شما عطا مى كند و شما را مى بخشايد.

وَإِنْ يُرِيدُواْ خِيانَتَكَ فَقَدْ خانُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ؛(34)اگر قصد خيانت به تو را داشته باشند، آنها قبلاً هم به خدا خيانت كردند و خداوند [تو را] بر آنها مسلّط ساخت.

فقها در بيان حكم اسير قبل از اثخان به آيه زير استدلال كرده اند كه نوعى مقابله به مثل است:

إِنَّما جَزاؤُا الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِى الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا...؛

سزاى كسانى كه با [دوست داران ] خدا و پيامبر او مى جنگند و در زمين به فساد مى كوشند، جز اين نيست كه كشته شوند يا بردار آويخته گردند.

روايتى از امام صادق(ع) است كه فرمود:

لَيسَ لأهلِ العدلِ أن يَتبعوا مدبراً ولا يقتلوا أسيراً ولايجهزوا على جريحٍ وهذا إذا لم يبق من أهل البغي أحد ولم يكن فئة يرجعون إليها فإذا كانت لهم فئةٌ يرجعون إليها فإن أسيرَهم يُقَتل ومدبرهم يتبع وجريحَهم يُجاز عليه؛

اهل عدل حق ندارند كسى را كه پشت به ميدان جنگ در حال فرار است تعقيب كنند و يا اسيرى را بكشند و كار مجروحى را بسازند. اين در صورتى است كه براى اهل بغى شخص و سازمانى باقى نمانده باشد كه به سوى آن برگردنند كه اگر چنين باشد اسيرشان كشته شود، فراريان تعقيب شوند و كار مجروحشان را بسازند.

از ابوبكر حضرمى روايت شده: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود:

لسيرة عليّ في أهل البصرة كانت خَيراً لشيعتِه ممّا طلعتْ عليه الشّمسُ إنّه علم أنّ للقوم دولةً فلو سباهم لسبيت شيعته...؛

روش على(ع) در مورد اهل بصره، براى شيعيان او بهتر و مفيدتر است از آنچه كه خورشيد بر آن بتابد؛ چون او مى دانست آنها سازمان و دولت دارند و اگر آنها را اسير مى گرفت، شيعيانش به اسارت مى رفتند.

/ 93