قاعده مقابله به مثل در حقوق بین الملل از دید اسلام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
آخرين سؤال در آغاز اين فصل اين بود كه حدود محتوا و مدلول آيات مذكور چيست؟ آيا مى توانند بر اعتبار قاعده مقابله به مثل در حقوق بين الملل دلالت كنند؟ در اين صورت تشبيه موجود در آيات چگونه خواهد بود؟براى پاسخ به چند نكته اشاره مى كنيم:نخست آن كه در همه آيات مقابله به مثل منفى با بيانات مختلف به نحوى تشبيه و همانندى مطرح شده. در آيه فَانْبِذْ عَلَيْهِمْ عَلَى سَواءٍ با تعبير «على سواء» و در آيه وَالْحُرُماتُ قِصاصْ با تعبير «قصاص» كه به معنى مقابله به مثل است و در بقيه آيات با تعبير «مثل». پس همه آيات دلالت بر تشبيه دارند.دوم آن كه اگر تشبيه در اين آيات، يك تشبيه خاص باشد، احتمالات مشابهت، منحصر در دو احتمال مطرح شده توسط فقها نيست؛ يعنى بگوييم: يا تشبيه در مقدار اعتدا است تا شامل قصاص و تقاص شود و يا در معتدى به باشد تا به مسأله تقاص و ضمان مثلى و قيمى مربوط شود؛ بلكه احتمال ديگرى نيز وجود دارد كه از آن دو، روشن تر و قوى تر است و آن عبارت است از: تشبيه در اصل عمل اعتدا است كه اين جدا از مقدار اعتدا و معتدى به است. مثلاً ببينيم آيا دشمن با بمب اتمى حمله كرده يا با بمب شيميايى يا موشك يا... . ببينيم تجاوز او چه تجاوزى است و از چه كيفيّتى برخوردار است؟ قبل از توجه به اين كه به چه چيز تجاوز كرده و معتدا به چيست و يا چه مقدار تجاوز كرده و خسارت وارد آورده است.اگر تشبيه در آيات را تشبيه خاص بدانيم به چند دليل بايد گفت: اين تشبيه نه در معتدى به است و نه در مقدار اعتدا؛ بلكه تشبيه در اصل عمل اعتدا يا ابزار اعتدا و يا كيفيّت اعتدا است؛ زيرا:اوّلاً؛ اكثر يا همه اين آيات مربوط به جنگ است و نظر به مقابله به مثل بين المللى دارند و تجاوزهاى جنگى معمولاً قابل كنترل نيستند؛ نه در مقدار اعتدا و نه در معتدا به و اصولاً رعايت مماثلت در اين حد معمولاً ميسر نيست.در تجاوزات جنگى دشمن دست به كارى مى زند كه معمولاً قبل از عمل و تجاوز، نمى توان خسارت ها و نتايج زيان بار آن را كمّاً و كيفاً ارزيابى كرد. مثلاً يك نمونه بارز مقابله به مثل اين آيه شريفه است: و قاتِلوا الذين يُقاتِلونكم ولى هيچ گاه از قبل نمى توان پيش بينى دقيق كرد كه اگر جنگى راه افتاد چه مقدار خسارت مالى و جانى و... بر آن بار خواهد شد و قابل كنترل نيست.يا مثلاً يكى از ابزار جنگى در قديم، منجنيق بوده كه با آن جسم سنگين يا آتشى را به سوى دشمن پرتاب مى كردند و مقابله به مثل اين است كه با همان وسيله به دشمن حمله كنى؛ ولى نتيجه پرتاب را از قبل نمى توان ارزيابى و كنترل نمود.در جنگ هاى معاصر نيز با توجّه به ابزارهاى جنگى جديد، نتايج و خسارات جنگى ابهام زيادى دارند. دشمن حمله هوايى مى كند و بمب مى ريزد امّا هيچ معلوم نيست كه اين حملات چقدر خسارت وارد مى آورد. در صورت مقابله به مثل هيچ تضمينى وجود ندارد كه دقيقاً حمله متقابل، همان مقدار، خسارت وارد آورد.بنابراين تجاوزهاى جنگى از مصاديق روشن آيه شريفه است و اين گونه تجاوزها آثار دقيقاً قابل كنترلى ندارند. در نتيجه نمى توان كلمه «مثل» در آيه را حمل بر مثل در مقدار تعدّى يا مثل در معتدا به نمود؛ بلكه مسلّماً اگر لازم باشد مماثلت رعايت شود، مماثلت در اصل عمل است با نتايج مبهمى كه خواهد داشت.مراد از آنچه گفتيم، حمله به نيروى نظامى دشمن است و حمله متقابل بايد متوجّه ارتش دشمن باشد كه متجاوز ابتدايى است نه ديگران.بنابراين اگر تشبيه موجود در آيات مقابله به مثل، خاصّ باشد به نظر نمى رسد با توجه به غير قابل كنترل بودن آثار جنگ، جز مماثلت در اصل عمليات جنگى معتبر باشد؛ آن هم افعال عام جنگى، نه فعل خاص.ثانياً؛ مثل در جمله فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم صفت عمل اعتدا و «ما» مصدرى است و در تقدير چنين است: «فاعتدوا اعتداءً مثلَ اعتدائه عليكم.»ثالثاً؛ اين كه «مثل» را صفت فعل يا عمل گرفتيم، در آيات ديگرى كه نظير اين آيه اند، مانند آيه فعاقِبوا بمثلِ ما عوقبتُم به و آيه جزاؤا سيئةٍ سيئة مثلها نيز منظور همين است؛ يعنى دلالت دارند بر جواز اقدام به كارى كه شبيه كار آنهاست و نظر به مقدار اعتدا يا معتدا به ندارند.اين ادّعا به ويژه، در آيه جزاؤا سيئّه سيّئة مثلها آشكارتر به نظر مى رسد؛ زيرا «سيّئة» چيزى جز عمل زشت و گناه كه مصاديقش كار خلاف شرع است، نخواهد بود و نمى توان گفت: «سيّئة» يعنى مقدار اعتدا يا معتدا به؛ بلكه «سيئة» كردار نادرست و خلاف شرع است و كلمه «مثل» صفت آشكار «سيئة» است و اين قرينه ديگرى است كه مى تواند موصوف كلمه «مثل» را در آيه فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ و آيه فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ به آشكار كند و نشان دهد كه موصوف آن، عمل اعتدا يا عقوبت است؛ نه مقدار اعتدا و نه معتدى به.