دوم. دفاع در مقابل دشمنان
از اضافه شدن 'جهاد' به 'عدوها' در كلمه ى 'جهاد عدوها' مى فهميم كه منظور حضرت از جهاد، دفاع است نه جهاد به معناى مصطلح فقهى، چون براساس روايات اهل بيت عليهم السلام "و به اجماع فقهاى شيعه"، جهاد ابتدايى و لشكر كشى قبلى براى تسليم ديگر قدرتها و نظامها و... تنها با حضور امام معصوم عليه السلام و با اذن و نظارت او صورت مى گيرد و در زمان غيبت، لشكركشى و تهاجم ابتدايى جايز نيست. بديهى است مالك نيز كه در منطقه اى بدور از نظارت مستقيم امام معصوم مى خواهد جهات نظامى آن سامان را اداره كند، بايستى همان زمان غيبت، تنها به دفاع از يورشهاى نظامى اجانب و دشمنان منطقه اى بپردازد، نه به جهاد ابتدايى و لشكركشى هاى تهاجمى و...سوم. اصلاح مردم
از اين بيان روشن مى شود كه وظيفه ى استاندار، تنها رعايت جهات مادى ومسائل رفاهى و دنيوى مردم نيست. اصلاح و ارشاد مردم نيز جزء وظايف استاندار و از جمله ى كارهاى اساسى اوست.
بنابراين، مسوولان بايد توجه داشته باشند كه با اسفالت خيابانها و كوچه ها و تامين يخچال و لباسشويى و امثال آن، مسئووليتشان پايان نمى پذيرد. در جامعه ى اسلامى، يك مسوول بايستى نسبت به جنبه هاى معنوى مردم توجه داشته و در پيشبرد مسائل معنوى نقش اساسى داشته باشد و با اين ديد كه اينگونه مسائل مربوط به ما نيست و وظيفه ى روحانيت است، شانه از زير بار تكليف انسانى و اسلامى خالى نكند.
چهارم. عمران شهرها و...
ديگر وظيفه ى مهم و اساسى مالك، عمران و آبادانى شهرها و روستاها و خلاصه قلمرو استاندارى است.
اين سخن على رغم همه ى تهمتها و افتراهايى كه در طول تاريخ به اسلام زده شده و مى شود حاكى از اين است كه اسلام برخلاف رهبانيت مسيحى به مسائل مادى و رفاهى جامعه ى اسلامى نيز توجه شايان داشته و دارد و برخوردارى باعث ظلم و ستم و استثمار ديگران نباشد، مشروع و جايز "بلكه لازم" مى داند.
در صورتى كه تقوى را به معناى تحفظ و خود نگهدارى بدانيم، معناى روشن و مشخصى دارد، برخلاف آنكه به معناى خوف و ترس بدانيم.