مديريت صحيح در نظام اسلامى - آیین کشور داری از دیدگاه امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آیین کشور داری از دیدگاه امام علی (ع) - نسخه متنی

محمد فاضل لنکرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مديريت صحيح در نظام اسلامى

آيين اسلام براساس عدل پايه گذارى شده است. عدل يعنى اينكه هر چيزى در جاى خود قرار بگيرد 'العدل وضع الشى ء فى محله'. براساس اين معيار اسلامى، مديريت صحيح و منطبق با اسلام مديريتى خواهد بود كه در آن اولا كارمند خادم و خائن هر دو به يك چشم نگاه نشوند، بلكه خائن تنبيه و خادم تشويق گردد. ثانيا معيار تشويق افراد، تنها كار آنها و نتايج حاصله از آن باشد.

اگر در مديريت يك نظام، تشويق نباشد و افراد خادم همانند افراد خائن، در كنار يكديگر و به طور مساوى از حقوق و مزايا و ساير تسهيلات بهره مند شوند، پس از مدتى زمانى در افراد اين احساس به وجود مى آيد كه كارهاى خوب بى پاداش مانده و كوششهاى ارجمند بر باد مى رود و با اين احساس، انگيزه ى كار
بهتر و بكارگيرى استعدادهاى نهفته فلج شده و نظام به سستى و نابودى مى گرايد . به طريق اولى، اگر تشويقها غير عادلانه، تبعيض آميز و براساس حب و بغض مديران صورت گرفته باشد، در اين حالت نيز كارمندان "و افراد زيردست"، بى تفاوت و نسبت به مدير بى اعتماد خواهند بود و هرگونه صداقت و صميميت را از دست خواهند داد:

و لا يكونن المحسن و المسى عندك بمنزله سواء، فان فى ذلك تزهيدا لاهل الاحسان فى الاحسان و تدريبا لاهل الاسائه على الاسائه و الزم كلا منهم ما الزم نفسه.

نبايستى نيكوكار و بدكار در پيشگاه تو برابر و يكسان باشند، كه اين نيرومندترين عاملى است در بى تفاوتى نيكوكاران در نيكوكارى و تشويق بدكاران به بدكارى و هر كدام را مطابق كارش پاداش ده!

اعتماد به مردم

اساس حكومتهاى فاسد را بدبينى، بى اعتمادى و سوءظن نسبت به مردم تحت حكومت تشكيل مى دهد. حاكم خود را تافته ى جدابافته از مردم مى شناسد و مردم را در جهت ضديت و دشمنى با دولش مى داند و با همين ديد، هميشه به خاطر اضطراب و نگرانيهايى كه از مردم دارد، در پى كسب اطلاعات "توسط سازمانهاى مختلف" از مخالفان و سركوبى آنان و در جستجوى بهانه اى است كه بتواند عقده ها و كمبودهاى خود را بر سر عده اى مظلوم خالى نموده و چند روزى بيشتر حكومتش را در سايه ى ارعاب و وحشت و... بر مردم تحميل نمايد.

در مقابل، حكومت اسلامى براساس اعتماد و حسن ظن به مردم پى ريزى شده است. حاكم در حكومت اسلامى، مردم تحت حكومت را در جهت دوستى و هميارى و همكارى با خود مى شناسد و دولت خود را از مردم و مردم را از خود مى داند. او حركتهاى مردمى را در جهت استقرار و حاكميت هر چه بيشتر
'دولت' قلمداد مى كند و در اين زمينه نيازى به تحقيق و تجسس نمى بيند و هميشه در پى كسب رضايت مردم تحت حكومت است:

و اعلم انه ليس شى ء بادعى الى حسن ظن و آل برعيته من احسانه اليهم و تخفيفه المونات عليهم و ترك استكراهه اياهم على ما ليس له قبلهم، فليكن منك فى ذلك امر يجتمع لك به حسن الظن برعيتك، فان حسن الظن يقطع عنك نصبا طويلا.

و ان احق من حسن ظنك به لمن حسن بلاوك عنده و ان احق من ساء ظنك به لمن ساء بلاوك عنده.

بدان كه هيچ عاملى براى جلب والى به وفادارى رعيت، بهتر از احسان به آنها و تخفيف هزينه هاى آنان و عدم اجبارشان به كارى كه وظيفه ندارند، نيست. پس لازم است از جانب تو برنامه اى باشد كه با آن اعتماد تو بر مردم فراهم گردد، كه اين خوشبينى، رنج فراوانى را از دوست برمى دارد.

سزاوارترين فردى كه شايستگى خوشبينيت را دارد، كسى است كه سياست را نيكو بداند و سزاوارترين كسب به بدبينى، كسى است كه سياستت را بد بشناسد.

براى اينكه اعتماد به مردم و حسن ظن به آنان، ذهنى و بى پايه نباشد، على عليه السلام ضمن اينكه مالك را به حسن ظن و اطمينان به مردم دعوت مى كند، راههاى را نيز جهت تثبيت اين ادعا و نشان دادن اعتماد به مردم ارائه مى دهد:

1. احسان

2. تخفيف هزينه ها

3. جلوگيرى از كارهاى تحميلى.

در فصلهاى آتى، در هر يك از موارد سه گانه سخن خواهيم گفت. لذا از بازگويى آنچه خواهد آمد خوددارى مى كنيم.

/ 107