تعمق و ژرفنگرى در بلاغت كلام - آیین کشور داری از دیدگاه امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آیین کشور داری از دیدگاه امام علی (ع) - نسخه متنی

محمد فاضل لنکرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


تعمق و ژرفنگرى در بلاغت كلام

به نظر ما حضرت در نهج البلاغه آنچنان بلاغت و لطافت كلام به كار برده است كه عقل انسانهاى عادى نمى تواند به عمق آن برسد، ولى همان مقدارى كه انسان با زحمت و دقت بسيار و با تعمق و تامل در كلمات مولا از بيانات ايشان برداشت مى كند، نشان مى دهد كه لطافت و دقت و عمق بسيارى در كلمات حضرت به كار رفته است.

ملاحظه كنيد، در همين چند سطرى كه ما در فصل قبل روى آن بحث كرديم، يكجا كلمه ى 'ناس' را به كار مى برد و با توجه به وضعيتى كه مردم مى بايست در يك حكومت عدل اسلامى داشته باشند و با در نظر گرفتن حقوق حقه ى آنها مى فرمايد: ' انصف الناس'. و در جاى ديگر كه مردم را از لحاظ گروهى كه تحت حكومت قوانين اسلامى هستند، مورد نظر قرار مى دهد، كلمه ى 'رعيت' را براى آنها به كار مى برد و مى فرمايد: 'و من لك فيه هوى من رعيتك'.

اما در اين بخش از جملات، وقتى به جايى مى رسد كه مى خواهد مسئله ى ظلم را بيان كند و انسان را متوجه ظلم سازد و خدا را طرف مقابل ظالم قرار دهد، ديگر 'ناس' و 'رعيت' مطرح نيست، بلكه حضرت با كمال دقت و لطافت، يك عنوان ديگر را بيان مى كند، عنوانى كه هم معناى مردم را القاء مى كند و هم رابطه ى آنها را با خداوند نشان مى دهد. ببينيد براى روشن ساختن اين نكته و متوجه كردن انسان به عمق و مفهوم آن، با چه لطافت بيان و دقت كلامى و با چه بلاغت بى نظيرى از كلمات استفاده مى كند و شيره ى جان واژه ها را بيرون مى كشد و در خدمت القاى منظور و تفهيم مطلب به كار مى گيرد. اين عنوان وسيع و گسترده عبارت است از تركيب ساده و در عين حال عميق 'عبادالله'.

در اينجا حضرت با به كار بردن 'عبادالله'، يك دنيا مطلب را در يك عنوان كوتاه بيان مى كند. مى فرمايد: 'و من ظلم عبادالله'. يعنى اينها بندگان خدا هستند و با خداوند رابطه ى خالق و مخلوقى دارند، رابطه اى كه بسيار وسيع تر و مستحكم تر از رابطه ى پدر و فرزندى است. اينها عيال و خانواده ى خداوند تبارك و
تعالى هستند و اگر مورد ستم قرار گيرند و مظلوم واقع شوند، خداوند در برابر اين ظلم و ستم بى تفاوت نخواهد ماند، زيرا در صورت مظلوميت اينها، خداوند است كه به جاى بندگانش در مقام خصومت و درگيرى با ظالم قرار مى گيرد. و يا اينكه مى بينيم آنگاه كه حضرت موضعگيرى خداوند را در مقابل ظالم مطرح مى كند، مى فرمايد: 'كان لله حربا' و نمى گويد: 'كان لله محاربان'. اين بيان، اوج بلاغت كلام حضرت را نشان مى دهد و حاكى از لطافت خاص معناى اين كلام است.

براى روشن شدن مطلب قبلا مثالى مى زنيم: يكجا مى گوييم: 'زيد عادل' و جاى ديگر مى گوييم: 'زيد عدل'. عبارت 'زيد عادل' فقط عدالت زيد را ثابت مى كند، ولى عبارت 'زيد عدل' با اينكه واقعا همان مفهوم 'زيد عادل' را دارد، اما يك نكته ى اضافى را نيز افاده مى كند و آن شدت ثبوت عدالت براى زيد است. يعنى وقتى شما عبارت 'زيد عدل' را به كار مى بريد، در واقع مى خواهيد بگوييد كه زيد مجسمه ى عدالت است و بالاترين درجات عدالت را دارا مى باشد و اين برخلاف 'زيد عادل' نيست، بلكه همان مفهوم را با اضافات و درجاتى بالاتر ثابت مى كند.

عجيب اين است كه حضرت اميرالمومنين عليه السلام درباره ى كسى كه بندگان خدا را مورد ظلم قرار دهد، مى فرمايد: 'و كان لله حربا'. يعنى شخص ظالم نه اينكه در حالت جنگ با خداست، بلكه خودش، مفهوم و مصداق جنگ با خدا، نفس حرب با خدا و عين جنگ و حرب است. مثل همان معنايى كه براى 'زيد عدل' بيان كرديم، در اينجا هم ظالم به عنوان مجسمه ى جنگ و تجسم حرب با خدا مطرح شده است.

/ 107