تجار و پيشه وران و كارگران - آیین کشور داری از دیدگاه امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آیین کشور داری از دیدگاه امام علی (ع) - نسخه متنی

محمد فاضل لنکرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تجار و پيشه وران و كارگران

در صورتيكه تجارت وسيله اى براى بهروزى و بهبودى زندگى و تامين نيازمنديهاى انسان باشد و در جهت سامان دادن وضع عمومى مردم و گشودن راه خدا به روى آنان، به كار گرفته شود، خوب و پسنديده و مورد تشويق اسلام است، ولى اگر تجارت و پيشه "و به عبارت ديگر جمع المال" به صورت هدف زندگى درآيد و پلى باشد براى تجمل و فخرفروشى به ديگران، از نظر اسلام مذموم و ناپسند و مايه ى بدبختى و شقاوت انسان خواهد بود.

در اين بخش از بيانات مولا "كه متن آن را بعدا خواهيم خواند"، مقصود از تجار و صنعتگران قشرهايى هستند كه تجارت و صنعت را هدف زندگى نمى دانند، بلكه اين نوع تلاش را وسيله ى تامين معاش و سر و سامان دادن به وضع

جامعه و تعالى بخشيدن به حركت عاليه ى انسانى مى شناسند. در فرهنگ اسلام، تجارت با اين ديد مورد تشويق قرار گرفته و حتى براى چنين تاجرانى در آخرت وعده ى همجوارى با 'صديقين' و 'شهدا' داده شده است. رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در همين زمينه مى فرمايد:

»» البركه عشره اجزاء تسعه اعشارها فى التجاره [ بحارالانوار: ج 23، ص 5. ]

»» بركت را اگر به ده جزء تقسيم كنند نه قسمت آن در تجارت خواهد بود.

»» التاجر الصدوق يحشر يوم القيمه مع الصيديقين و الشهدا [ احياء العلوم: ج 2، ص 45. ]

»» روز قيامت تجار راستگو با صديقين و شهدا محشور خواهند شد.

در جاى ديگر امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

»» التجاره تزيد فى العقل - ترك التجاره ينقص العقل [ فروع كافى: ج 1، ص 37. ]

»» تجارت بر عقل انسان مى افزايد، ترك تجارت عقل را كم مى كند.

»» تعرضوا للتجاره فان لكم فيها غنى فى ايدى الناس. [ فروع كافى: ج 1، ص 37. ]

مشغول تجارت شويد، زيرا بدين وسيله از ديگران بى نياز خواهيد شد.

بر همين اساس على عليه السلام نيز خطاب به مالك اشتر مى فرمايد:

ثم استوص بالتجار و ذوى الصناعات و اوص بهم خيرا، المقيم منهم و المضطرب بماله و المترفق ببدنه، فانهم مواد المنافع و اسباب المرافق و جلابها من المباعد و المطارح، فى برك و بحرك و سهلك و جبلك و حيث لا يلتئم الناس لمواضعها و لا يجتروون عليها، فانهم سلم لا تخاف بائقته و صلح لا تخشى غائلته و تفقد امورهم بحضرتك و فى حواشى بلادك.

ديگر آنكه در مورد "تجار" و صاحبان صنايع وصيت مرا بپذير و تو نيز در مورد آنان به نيكى سفارش كن! چه آنها كه در شهرها مقيمند و چه آنها كه با كالاهايشان درگردشند و چه كسانى كه نيروى جسمى خود را بكار گرفته اند "و داراى هنر مى باشند"، زيرا اينها منشا سود و اساس رونق زندگى هستند و نيازمنديهاى مردم را از شهرهاى دور و دراز، از طريق دريا و صحرا و راههاى صاف و كوهستانى و نقاطى كه مردم نمى روند و جرات رفتن ندارند، فراهم مى كنند. پس آنان مايه ى آشتى و محبت و صفايند و ترس ضرر و خطر درباره ى آنها نمى رود. و جوياى احوال ايشان باش و به كارهاى آنها رسيدگى كن، چه آنان كه در حضور تو هستند و چه آنهايى كه در شهرهاى ديگر اقامت دارند.

/ 107