ابعاد تقوى - آیین کشور داری از دیدگاه امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آیین کشور داری از دیدگاه امام علی (ع) - نسخه متنی

محمد فاضل لنکرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابعاد تقوى

تقوى داراى دو بعد است: يك بعد تقوى، عمل به واجبات و فرائض دينى است، و بعد ديگرش ترك محرمات و ناشايستهاست.

در كلام مولا 'ايثار طاعته' بيانگر بعد اول تقوى و 'ان يكسر نفسه عند الشهوات' "كه بعدا خواهد آمد" نشانگر بعد دوم آن است.

عنوان 'كسر' كه به معناى شكستن است در جايى استعمال مى شود كه حالت انسجام، سرسختى و صلابت وجود داشته باشد. مى گوييم 'شيشه را شكستم'. اين براى اين است كه شيشه داراى صلابت و سختى است، ولى هر گاه شاخه ى تازه روييده اى را از درخت جدا كنيم، نمى گوييم شكستم.

اين تعبير براى اين است كه نفس انسان در برابر شهوات و غرايز حيوانى، حالت صلابت و سرسختى دارد و بايستى با آن با قدرت برخورد كرد، نه با غفلت و سستى و... در همين رابطه است كه فقهاى عظام در كتاب 'صوم' در اينكه روزه چيست؟ مى گويند، روزه كف نفس و نگهدارى آن از مفطرات است، چون مى دانيم كه نفس انسان آن هم در ماه رمضان در مقابل خوردنيها و آشاميدنيها و... اشتهاى كامل احساس مى كند و نگهدارى آن با قوت و قدرت صورت خواهد گرفت.

جهاد اكبر

در برخى از روايات از مبارزه با نفس به عنوان جهاد سخن به ميان آمده است.

جهاد از 'جهد' و به معناى سعى و كوشش است، آن هم نه هرگونه تلاش، بلكه تلاش در حد توان و استفاده از تمام نيروها و امكانات موجود. مجتهد را از اين جهت كه تمام توان و نيرويش را در راه به دست آوردن احكام الهى بكار مى گيرد، مجتهد مى گويند. مجاهدين را هم از اين لحاظ كه تمام نيرو و امكانات خودشان را عليه دشمن بكار مى برند، مجاهد اطلاق مى كنند.

از اينها بالاتر، در روايت معروف منقول از رسول الله صلى الله عليه و آله مبارزه با نفس به عنوان 'جهاد اكبر' بيان شده است. در همين زمينه صاحب 'وسائل الشيعه' به نقل از امام صادق عليه السلام مى نويسد:

'در يكى از سريه ها كه پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله گروهى را براى جنگ و نبرد با دشمن اعزام كرده بود و آنها با فتح و پيروزى برگشتند، پس از مراجعت همگى به حضور رسول الله صلى الله عليه و آله شرفياب شدند و آن حضرت خطاب به آنان فرمود:

مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقى عليهم الجهاد الاكبر قيل يا رسول الله و ما الجهاد الاكبر؟ قال: جهاد النفس. [ وسائل الشيعه: ج 11، ص 122. ]

آفرين بر گروهى كه جهاد اصغر "كوچكتر" را به پايان رساندند، "ولى هنوز" جهاد اكبر براى ايشان باقى مانده است. شخصى "كه تصور مى كرد جنگ مهمترى در پيش است" سوال كرد: يا رسول الله، جهاد اكبر كدام است؟ حضرت در پاسخ فرمود: جهاد "و مبارزه" با نفس'.

اينگونه تعبيرات از امامان معصوم عليهم السلام "كه هيچگونه اغراق و مبالغه در بياناتشان نيست"، حاكى از عظمت و سترگى مبارزه با نفس و مجاهده با اميال و غرايز حيوانى است. در عظمت اين مبارزه همين بس كه در قرآن مجيد

وصول به 'بهشت' و رسيدن به 'جنت' مشروط به جلوگيرى نفس از هواها و اميال و غرايز حيوانى است. قرآن در همين زمينه مى فرمايد:

و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى فان الجنه هى الماوى. [ سوره ى نازعات، آيات 40 و 41. ]

و اما هر كه از موقعيت پروردگارش ترسيد و درون خود را از هواهاى نفسانى باز داشته بهشت جايگاه اوست.

مى بينيم كه در اين آيه، براى رسيدن به 'بهشت' و وصول به 'جنت' دو شرط اساسى بيان گرديده است: اول خوف و ترس از عظمت خالق و دوم جلوگيرى از هواهاى نفسانى. روشن است كه ترس از عظمت خالق، بدون شناخت موقعيت و مقام خالق "يعنى شناخت كامل و همه جانبه" صورت نمى گيرد و جلوگيرى از هواهاى نفسانى بدون تسلط و حاكميت بر نفس ممكن نخواهد بود. اين تسلط و حاكميت، آن هم براى نفسى كه به تعبير قرآن اماره ى بديها و زشتيهاست، كارى بس دشوار و مبارزه اى بس دامنه دار و خستگى ناپذيرخواهد بود. اين است كه بايستى باز به خود خدا پناه ببريم و از او استمداد جوييم و بگوييم: 'ربنا و لا تجعلنا على نفسنا طرفه عين ابدا'.

و ان ينصر الله سبحانه بقلبه و يدنه و لسانه، فانه - جل اسمه - قد تكفل بنصر من نصره و اعزاز من اعزه.

و امره ان يكسر نفسه عند الشهوات و يزعها عند الجمحات فان النفس اماره بالسوء الا ما رحم الله.

و اينكه خداى سبحان را با دست و زبان يارى كند، زيرا او - كه نامش باشكوه باد - محققا متكفل يارى و گراميداشت كسى است كه او را يارى دهد و عزيز دارد .

و به او فرمان مى دهد كه نفس خويش را با ترك كردن خواهشها بشكند و به هنگام سركشى، افسارش را برگرداند، كه نفس، پيوسته به بديها فرمان مى دهد مگر نفسى كه خداوند بر آن رحمت كرده باشد.

/ 107