اين همه تكيه بر رضايت و خشنودى توده ى مردم، چرا؟
افراد تحت حكومت به دو دسته تقسيم مى شوند:»» اكثريت
»» اقليت
اكثريت عظيم جامعه را مردم عادى اجتماع و باصطلاح همان توده ى مردم تشكيل مى دهند كه نوعا از امكانات رفاهى كمترى برخوردار مى باشند. در مقابل، گروه كوچك ديگرى هستند كه از امكانات مادى فراوانى برخوردارند و به همين جهت خود را برگزيدگان و خواص جامعه مى پندارند و براى خود شخصيت و امتيازى بيش از عامه ى مردم قائلند!! هيچ حاكمى نمى تواند در مقام زمامدارى به طور صددرصد رضايت اكثريت و اقليت جامعه را كسب نمايد، زيرا اگر به سود مردم مستضعف جهت گيرى كند، اقليت ناراضى خواهند شد و اگر در جهت منافع اقليت قدم بردارد، توده ى مردم ناخشنود خواهند بود. بديهى است كه در مقام مقايسه، تلاش در جهت تقويت پايگاه مردمى و جلب رضايت اكثريت عظيم مردم به سود حكومت و به نفع حاكم خواهد بود و نارضايى عده اى قليل كارى از پيش نخواهد برد.
ويژگيهاى عامه و خاصه و نقش هر يك در حكومت
گفتيم كه اگر فريب و نيرنگ در كار نباشد، هيچ نظام حاكمى نمى تواند رضايت تمام مردم را- اعم از عامه و خاصه- جلب كند و طبعا جلب رضايتهر كدام به عدم رضايت ديگرى منجر مى شود.
اكنون ببينيم ويژگيها و مشخصات هر كدام از اين دو گروه از ديدگاه على عليه السلام چيست و هر يك در نظام حكومتى چه نقشى و جايگاهى دارد:
و ليس احد من الرعيه اتقل على الوالى مونه فى الرخاء و اقل معونه له فى البلاء و اكره للانصاف و اسئل بالالحاف و اقل شكرا عند الاعطاء و ابطا عذرا عند المنع و اضعف صبرا عند ملمات الدهر من اهل الخاصه.
احدى از رعايا در حالت صلح و شرايط عادى، از لحاظ هزينه ى زندگى، بارشان بر والى "و حكومت" سنگين تر و در شرايط سختى و بروز مشكلات، كمكشان كمتر و از اجراى عدل و انصاف، ناراحت تر و درخواستهاى خود، سمج تر و مصرتر و در مقابل عطا و بخشش، كم سپاس تر و ناشكورتر و با ديدن ممانعتها و دريغها "از سوى حكومت"، عذر ناپذيرتر و به هنگام بروز حوادث و مشكلات، كم استقامت تر و ناپايدارتر "از گروه خواص نيست".