صلح و زندگى مسالمت آميز
آيين الهى اسلام بيش از هر چيز انسانها را به صلح و سازش و زندگى مسالمت آميز دعوت مى كند و با شعار 'الصلح خير'، صلح را به عنوان يكى از مهمترين اهداف عاليه ى خود مطرح مى سازد. قرآن كريم در همين زمينه مى فرمايد:و ان جنحوا للسلم فاجنح لها. [ سوره ى انفال، آيه ى 61. ]
هر گاه كفار از صلح استقبال كردند، تو نيز از آن استقبال كن.
در آيه ى ديگر مومنان را به ايجاد صلح همگانى و عمومى دستور مى دهد:
يا ايها الذين آمنوا ادخلوا فى السلم كافه و لا تتبعوا خطوات الشيطان انه لكم عدو مبين. [ سوره ى بقره، آيه ى 208. ]
اى مومنان، همگى به صلح درآييد و پيرو شيطان مباشيد كه او براى شما دشمنى آشكار است.
اين دو آيه و ديگر آيات وارده در زمينه ى روابط مسلمين با كفار و نيز عملكرد رسول الله صلى الله عليه و آله در طول دوران رسالتش حاكى از اين است كه سياست خارجى و داخلى اسلام بر اساس زندگى مسالمت آميز استوار گرديده است و اسلام هميشه و در همه جا در پى آن است كه در جهان صلح و آرامش برقرار سازد.
روى اين اصل، هر گاه از جانب دشمن صلح و آرامش پيشنهاد شود، حاكم اسلامى "با شرايطى كه بيان خواهد شد" موظف است از صلح استقبال كند و جنگ را متاركه نمايد.
اكنون كه با اين سياست كلى اسلام آشنا شديم، ببينيم آيا صلح در همه جا و در همه حال و بدون قيد و شرط مورد پذيرش اسلام قرار گرفته يا اينكه پذيرش صلح از شرايط خاصى برخوردار است؟ به اجماع همه ى فقهاى شيعه رضوان الله تعالى عليهم اجمعين، شرط اساسى تن دادن به صلح اين است كه سازش به نفع اسلام و به سود مسلمين باشد. اگر صلح به ضرر اسلام و موجب ضعف مسلمين باشد، تن دادن به چنين صلحى روا و جايز نيست. بر همين اساس على عليه السلام نيز مى فرمايد:
و لا تدفعن صلحا دعاك اليه عدوك الله فيه رضى، فان فى الصلح دعه لجنودك، وراحه من همومك و امنا لبلادك و لكن الحذر كل الحذر من عدوك بعد صلحه، فان العدو ربما قارب ليتغفل، فخذ بالحزم و اتهم فى ذلك حسن الظن.
صلحى را كه دشمن بر تو عرضه كند و مطابق رضاى خدا باشد، رد مكن، زيرا صلح موجب آسايش لشكريان و آسودگى خاطر تو و ايمنى كشور خواهد بود. اما بعد از آشتى و سازش، سخت برحذر و بيدار باشد، چه بسا پيشنهادهاى صلح براى اغفال طرف است. بنابراين بهتر است احتياط را از دست ندهى و خوشبينى را در اين سازش مورد اتهام قرار ده.
با دقت در بيانات مولا، فوايد اساسى صلح نيز روشن مى شود:
با استقرار و حاكميت زندگى مسالمت آميز، ارتش و قواى مسلح از رفاه و آسايش برخوردار مى شوند.
حاكم اسلامى نيز از آرامش و امنيت روحى لازم بهره مى برد و در سايه ى اين آرامش مى تواند نابسامانيهاى مملكت را سامان بخشد.
و از همه ى اينها مهمتر افراد جامعه كه بهترين آمالشان 'امنيت' است، به آن مى رسند.
مولا، بعد از بيان اين فوايد متذكر مى شود كه پس از اعلام صلح نبايستى از دشمن غافل شد، زيرا دشمن، دشمن است و هر آن درصدد است حريف خود را از ميدان به در كند. و چه بسا پيشنهاد صلح براى تجهيز قواست. از اينرو، لازم است حاكم با احتياط حركت كند و خوشبينى خود را به سوءظن و بدگمانى نسبت به دشمن مبدل سازد.