قوام هر يك از اقشار جامعه بسته به قوام اقشار ديگر است - آیین کشور داری از دیدگاه امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آیین کشور داری از دیدگاه امام علی (ع) - نسخه متنی

محمد فاضل لنکرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قوام هر يك از اقشار جامعه بسته به قوام اقشار ديگر است

در گذشته از سرنوشت مشترك افراد جامعه و پيوستگى طبقات اجتماع سخن گفتيم، اكنون اضافه مى كنيم كه در ديدگاه على عليه السلام قوام هر يك از طبقات اجتماع بسته به قوام طبقه ى ديگر است. به ديگر سخن، هيچ طبقه اى از وجود طبقه ى ديگر بى نياز نيست و اگر بخواهد طبقه اى "در هر شان و منزلتى كه باشد" موجوديت خود را حفظ كند، بايستى در نگهدارى موجوديت ديگر طبقه نيز تلاش نمايد و تصور نكند كه موجوديت آن بسته به نابودى ديگرى است:





  • دردا كه دواى درد پنهانى ما
    بر عهده ى جمعى است كه پنداشته اند
    آبادى خويش را ز ويرانى ما



  • افسوس كه چاره ى پريشانى ما
    آبادى خويش را ز ويرانى ما
    آبادى خويش را ز ويرانى ما



چرا كه در جامعه بدون قواى مسلح، امنيت نيست و هرگاه امنيت نباشد، تجارت و كشاورزى مختل است و با ركود تجارت و انحطاط كشاورزى، هرگز مالياتى نيست كه بودجه ى نيروهاى مسلح و تسليحات نظامى تامين گردد. كار واليان و قضاوت نظارت دائم بر تنظيم فعاليتهاى مختلف اجتماعى است. اگر نظارت دقيق آنان صورت نگيرد، جامعه دچار فتنه و آشوب خواهد شد.

طبقات پايين تر نيز تشكيل دهنده ى افراد جامعه هستند و گفتيم اگر افراد نباشند، جامعه اى وجود ندارد. اين است كه على عليه السلام قوام هر يك از طبقات اجتماع را "بدون اينكه يكى بر ديگرى امتياز و برترى داشته باشد" بسته به قوام ديگر طبقه مى داند و معتقد است كه اگر طبقه اى موجوديت خود را از دست بدهد و قادر به ادامه ى تلاش نباشد، طبقه ى ديگر نيز، از آن متاثر خواهد شد:

فالجنود باذن الله حصون الرعيه و زين الولاه و عز الدين و سبل الامن، و ليس تقوم الرعيه الا بهم.

ثم لا قوام الجنود الا بما يخرج الله لهم من الخراج الذى يقوون به على جهاد عدوهم و يعتمدون عليه فيما يصلحهم و يكون من وراء حاجتهم.

ثم لا قوام لهذين الصنفين الا بالصنف الثالث من القضاه و العمال و الكتاب، لما يحكمون من المعاقد و يجمعون من المنافع و يوتمنون عليه من خواص الامور و عوامها.

و لا قوام لهم جميعا الا بالتجار و ذوى الصناعات، فيما يجتمعون عليه من مرافقهم و يقيمونه من اسواقهم و يكفونهم من الترفق بايديهم مما لا يبلغه رفق غيرهم.

ثم الطبقه السفلى من اهل الحاجه و المسكنه الذين يحق رفدهم و معونتهم.

سپاهيان با اذن پروردگار دژهاى رعيتند و زينت زمامداران و عزت دين و وسيله ى امنيت. آسايش مردم جز به وسيله ى 'جندالله' ممكن نيست.

از طرفى قوام سپاه ممكن نيست مگر به وسيله ى خراجى كه خدا از مال توده هاى مردم بيرون مى كشد، زيرا "سپاه" با خراج براى جهاد با دشمن تقويت مى شوند و براى

اصلاح كار خود به آن تكيه مى زنند و با آن نيازمنديهاى خويش را مرتفع مى سازند .

اين دو گروه نظام نمى گيرند جز با گروه سوم، كه 'قضات' و 'كارگزاران دولت' و 'منشيان' هستند، زيرا اين گروه، قرار دادها و معاملات را استحكام مى بخشند و مالياتها را جمع آورى مى كنند و در ضبط امور خصوصى و عمومى ، مورد اعتمادند.

تمام اين گروهها بدون 'تجار' و 'پيشه وران' و 'صنعتگران' پايدارى ندارند، چون آنها به اميد سود گرد هم مى آيند و نيازهاى ديگر اصناف را با دست و بازوى خويش تامين مى كنند كه در امكان ديگران نيست.

سپس قشر پايين نيازمندان و از كار افتادگان هستند كه حق اين است از كمك و همكارى ديگران بهره مند شوند.



/ 107