پاداش صالحان در دنيا
از آنجا كه در مكتب الهى اسلام، هيچ عملى بى پاداش نمى ماند، علاوه بر اينكه به نيكوكاران و صالحان، در قيامت ثواب و پاداش داده مى شود، در همين دنيا نيز پاداش الهى نصيبشان خواهد شد. پاداش صالحان در دنيا، درود و سلام و صلوات و به قول مشهور نام نيك است. اين پاداش تنها در مدت چندين روزه ى حكومت و زندگيشان نيست، بلكه در طول تاريخ و در جريان هميشگى جهان هستى است. به همين جهت است كه مى بينيم، در آيينه ى تاريخ و در بستر زمان، ستمگران و طاغوتيان با خدمتگذاران و خداپرستان كاملا متمايز و در مقابل يكديگرند. اينان "صالحان" در طول تاريخ نامشان با صلوات و سلام و... برده مى شود و گروه مقابل، دائما گرفتار لعن و نفرين و... هستند. على عليه السلام براى بيان اين پاداش الهى چنين مى فرمايد:و انما يستدل على الصالحين بما يجرى الله لهم على السن عباده، فليكن احب الذخائر اليك ذخيره العمل الصالح.
از آنچه خداوند در بدى و خوبى اشخاص به دهان مردم مى اندازد، مى توان صالحان را از بزهكاران شناخت. پس بايد محبوبترين اندوخته در نزد تو، اندوخته ى عمل صالح باشد.
اين سخن مولا از قرآن كريم استخراج شده است. قرآن در همين زمينه مى فرمايد:
ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا. [ سوره ى مريم، آيه ى 96. ]
كسانى كه ايمان آورده و به صالحات عمل كرده اند، خداى رحمان آنها را "در نظر مردم" محبوب مى گرداند.
اين آيه حاكى از اين است كه هميشه صالحان در دل مردم جا باز مى كنند و مردم دوستدار و علاقمند آنان خواهند شد. پيداست اين علاقه ى قلبى و محبت درونى، در قلبها محبوس نخواهد شد. انسانها روزى اين محبت و علاقه را اظهار مى كنند و براساس علاقه هاى درونى و احساسهاى باطنيشان، حركتهايى نيز در جهت خواست و اراده ى محبوبشان انجام خواهند داد.
ممكن است گفته شود: انسان بايستى در پيشگاه خداوند نيكنام باشد و در درگاه الهى مورد پسند قرار بگيرد، وگرنه نيكنامى بين مردم چه اثرى مى تواند به حال واقعى انسان داشته باشد؟ و اصولا آيا نيكنامى در بين مردم از اعتبار واقعى انسان نمى كاهد و در نهايت به ضرر انسان نيست؟ در پاسخ مى گوييم: محبوبيت در ميان مردم و نيكنامى در جامعه ى انسانى داراى فوايد و نتايج زيادى است و ما به خاطر رعايت اختصار تنها به ذكر دو مورد بسنده مى كنيم:
1. اگر انسان مورد علاقه ى جامعه باشد، قهرا مورد اطمينان و اعتماد جامعه نيز خواهد شد و در سايه ى اين اعتماد است كه نيروى فردى و شخصى يك انسان به يك توان اجتماعى تبديل مى شود و همان انسان به تنهايى مى تواند صدها و هزاران عمل خير انجام دهد. نمونه ى عينى اين فايده، در جامعه ى انقلابى ما براى همه روشن است، چرا كه همه مى دانيم اين تنها نيروى معنوى امام امت بود كه جمعيت چهل ميليونى ايران اسلامى را به كوچه و خيابان كشيد و با تظاهرات چند ميليونى، نظام استبدادى 2500 ساله ى شاهنشاهى را واژگون كرد. و باز مى دانيم كه اين همه شور و علاقه و احساس مردم به رهبرى انقلاب، در سايه ى اعتماد و اطمينان قلبيشان بود. حال مى پرسيم: اگر اين اعتماد و اطمينان و علاقه به امام امت در مردم ما نبود، آيا امام مى توانستند چنان حركتى ايجاد كنند كه به انقلاب منتهى شود؟
2. نقش تبليغ را همه مى دانيم و نيز مى دانيم كه سلاح تبليغ برنده ترين و نيرومندترين سلاحهاست. يكى از راههاى مهم تبليغ، يادآورى و بيان اعمال و رفتار و كردار بندگان صالح خداوند است. اينگونه يادآورى، تبليغ 'شخص'
نيست، بلكه تجليل از مقام عمل صالح و بيان 'موضع' و 'موضعگيرى' صالحان است. ما اگر از آيه ى الله شهيد مرتضى مطهرى "روحانى راستين اسلام" تجليل كنيم، از شخص تجليل نكرده ايم، از اسلام و روحانيت اسلام و در نهايت، از عمل صالح تجليل كرده ايم.