سپاس و تشكر در مقابل نعمتها
انسان به حكم فطرت، خود را موظف مى داند در مقابل كسى كه به او احسان كرده و يا نعمتى به او ارزانى داشته است، شاكر و سپاسگزار باشد. محرومان به حكم فطرت اصيل و انسانيشان زبانى شاكر دارند و در مقابل احسان حاكم، سپاسگزارند و هيچگاه خوبى و انعام حاكم را فراموش نمى كنند، در حاليكه مترفين و خواص جامعه در مقابل انتظارات پوچى كه دارند، انعام و احسان حاكم را ناديده مى گيرند "و بلكه آن را نوعى انجام وظيفه قلمداد مى كنند" و سپاس و تشكر را لايق شان خودشان نمى دانند!پذيرش عذر و عدم اصرار
تامين معاش و تهيه ى وسايل و مايحتاج مردم تحت حكومت، وظيفه ى حاكمو دولت اسلامى است. طبيعى است انجام اين وظيفه در هر شرايطى به گونه اى تغيير خواهد كرد. گاه به خاطر امكانات بيشتر و شرايط سهلتر، دولت بيشتر و سريع تر و بهتر مى تواند وظيفه اش را انجام دهد و مردم را راضى نگه دارد و زمانى ديگر به دليل شرايط و بحرانهاى خاصى "كه بعضا دولت نيز نمى توانسته آن را پيشى بينى كند"، حكومت نمى تواند آنچنانكه شايسته است وظيفه اش را انجام دهد. در اينگونه موارد، دولتى كه از مردم است و خود را پيكرى از مردم مى داند، با در جريان گذاشتن مردم از آنان عذرخواهى مى كند.
در اينگونه مواقع محرومان عذرپذيرند و نسبت به خواستهاى خود اصرار و الحاح بيشترى ندارند، در حاليكه مترفين اينگونه عذرها را نخواهند پذيرفت و همچنان نسبت به خواستهاى خود اصرار بيشترى مى ورزند.
صبر و استقامت در مقابل مصائب
هر ملتى در حيات اجتماعيش زمانى با رفاه و آسايش و سلامت و امنيت زندگى مى كند و دورانى ديگر در گرفتارى و شدايد به سر مى برد. هيچ ملت و هيچ حاكمى نمى تواند مدعى شود كه هرگز گرفتار شدايد و مصائب نخواهد شد و هميشه و به طور دائم با رفاه، سلامت و امنيت زندگى خواهد كرد.از آنجا كه محرومان جامعه، هميشه با محروميت و تنگدستى و گرفتارى و... به سر برده اند، هنگام شدايد صبورتر و مقاوم ترند، در حاليكه مترفين و قشر خاصى از جامعه كه هميشه با رفاه و آسايش و اسراف زندگى كرده اند، صبر و تحملى از خود نشان نخواهند داد. اينها "و ديگر انگيزه هايى كه بعدا خواهيم گفت" ويژگيهايى هستند كه حاكم را به سوى مستضعفان مى كشانند و او را وادار مى كنند كه به سود محرومان و در جهت رضايت و آسايش آنان قدم بردارد.
و انما عماد الدين و جماع المسلمين و العده للاعداء العامه من الامه، فليكن صغوك لهم و ميلك معهم.
تكيه گاه دين، اجتماع مسلمين و نيروى ذخيره براى دشمنان، تنها توده ى مردم هستند "نه مترفين و زر اندوزان جامعه". پس، گوشت به سوى توده ى مردم و گرايشت به جانب آنان باشد.
از اين بيان مولا و آيات قرآن كريم- كه در گذشته مطرح شد- نتيجه مى گيريم كه اسلام، آيين توده هاست. و اين توده ها هستند كه "چون زندگيشان جز با حق و عدالت و رعايت مساوات و برابرى، قابل دوام نخواهد بود و اسلام نيز خواستار اجراى عدالت و برابرى است"، اسلام را تنها آيين نجاتبخش و انسانساز و... دانسته و خواهند دانست و پشتيبان راستين اين آيين الهى بوده و خواهند بود.