روح و ریحان جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
در اينكه ايمان و توحيد حضرت امير مؤمنان عليه السلام به اراده الهيّه
و حُسن استعداد حضرت مرتضويّه بوده است
حال بنگريم چه شد كه حضرت امير عليه السلام در طفوليت مشرك نشد و به سنّ ده سالگىايمان آورد ، جز مدد الهيّه البته نبوده است .
بلى ، در نبى معظم مكرّم صلي الله عليه و آله به توسّط روح الامين بود ولى در آن جناب ، آن فيض بهتوسّط حضرت رسول صلي الله عليه و آله شد كه تربيت آن جناب را از كوچكى متحمّل و متقبّل گرديد ،و جهت اينكه تخصيص بدان بزرگوار يافت نه اطفال ديگر همانا خواست خدا بوده است ،يا به قول شماها به دعاء رسول صلي الله عليه و آله بود كه به حضرت امير عليه السلام قابليت و استعداد داده شودتا در جميع اطوار مانند رسول مختار صلي الله عليه و آله باشد ، يكى از آنها ترك بت پرستى بود و معلوماست به منطوقه «وَمَا يَنطِقُ عَنِ اْلْهَوَى »از روى هواء نفسانى نبوده است و آن بزرگوار درمدت چهل سال به تسديد روح القدس از براى نفس خود ميلى نگذارد كه او را از رضاءحق خارج نمايد ، و حضرت امير عليه السلام هم به تسديد و تأييد آن جناب در اين مدت ممتدّهوضعى تربيت يافت كه متأدّب به آداب نبويّه صلي الله عليه و آله گرديد ، يعنى : على نبى شد و نبى على .
در اينكه حضرت رسول صلي الله عليه و آله در تربيت جناب امير عليه السلام
با تكميل اين حديث مأموريت داشت
و البته متعلّم و متأدّب از آثار معلّم و مؤدِّب متأثّر مى شود و فرا مى گيرد ، پس بعد ازاينكه حضرت رسول صلي الله عليه و آله مأموريت بر تربيت آن وجود مبارك داشته باشد و تكليفى الهىشود براى او البته مانند اداء فرائض موظّفه بايد مُولع و حريص بوده باشد كه مأمورٌ به را بهحدّ كمال برساند و معنى تربيت همان است كه مُرَّبى مُرَّبى را به حدّ كامل خود كما ينبغى