[ در قتال امير مؤمنان عليه السلام با عمرو بن عبدود]
و حكايت عمرو بن عبدود بن فهر معروف است: چون در وقعه احزاب به دستحضرت ولايت مآب عليه السلام كشته شد ، زره قيمتى او را برنياورد ، چون خواهر عمرو او رابرهنه نديد گفت :يا أخى ! عشتَ طَويلاً جليلاً مكرماً وقُتِلتَ بيَد جليلٍ محترمٍ ، فلا أبكيكَ بلهَلَهَلْتُ فَرَحاً ،يعنى : اى برادر ! زندگانى طولانى با كمال احترام و خوشى كردى و اكنون همبه دست شخص جليل محترمى كشته شدى ، پس بر تو گريه نمى كنم بلكه اظهار فرحو شادى مى نمايم .و به روايت مرحوم شيخ در كتاب« ارشاد »اين ابيات را گفت :اسْدان فى ضيقِ المكر تَصَاولاوَكِلاهُما كُفوٌ كريمٌ باسلُ