در اينكه شريعت نبويّه دلالت بر حقيّت مدّعابه مى كند
پس همين شريعت موضوعه موجوده را دليلى بر صدق دعوى آن جناب مى دانيم ؛ ازآنكه اسرار و حكم هر يك را براى هر كه مخالف است ذكر مى نمائيم مى گويد ناشى ازمعرفت و حكمت است ، و كسى بدان وضع و طور قدرت ندارد بياورد مگر آنكه حكيمو عليم و دانا باشد .و عجب است اصول و فروع اين شريعت به تصديق اهل كتاب از حساب بيرون استچگونه اين پيغمبر برگزيده در اندك زمان اين همه احكام و اوامر و نواهى مفروضه و محرَّمهو مباحه و مندوبه و مكروهه را آورد مثلاً از براى يك نماز كه فريضه واجبه است چهارهزار مسأله از طريق وحى به ائمه هدى القاء شده و اكنون در كتب فقهاء اماميّه اثناعشريّهمضبوط است ، جز اينكه از خلاصه علم حضرت احديّت اين گونه دقايق و حقايقو مسائل و احكام افاضه شده باشد مطلبى ديگر نيست .و هم چنين احكام ديگر هر يك را كه به دقّتِ نظر ملاحظه مى نمائيم همين قسم است كه