در بى باكى بعضى از بستگان ائمه و افشاء اسرار كردن
و ملاحظه تقيه ننمودن
بلكه عرض مى كنم : غالب از ائمه هدى به دوستى بعضى از دوستان نادان بر حسباسباب ظاهره شهيد شدند امر باطن را بگذار و ملاحظه كن عمل اهل كوفه را با حضرت امير عليه السلام و با حضرت امام حسن عليه السلام و با حضرت امام حسين عليه السلام و با سائرين ائمه و آن چهزيد بن على و قتيل باخمرى و صاحب نفس زكيه و جماعتى از اجلاّء سادات كردند آخرغرض امام عليه السلام با كمال قدرت از تقيّه كردن ، ابقاء شريعت مطهره و شرع انور و حقن دماءو حفظ نفوس مؤمنين بوده است .و از اين جهت بعضى از خيار اصحاب را مى راندند و مذمت صريح مى فرمودند و تأكيدمى كردند ما را به بعضى القاب نخوانيد و وجوه بريّه على رؤوس الاشهاد نياوريد كه باعثاشتداد عداوت و عناد خلفاء جور مى شود ، و از جهتى شيعيان را تسليه مى دادند به ظهورفرج اعظم و وجود امام عصر عجل اللّه فرجه و تأكيدات اكيده به بعضى هم در كتمان سرّمى فرمودند . در مضمون حديث كه منظوم شده است عربياً و فارسياً
خوب است اين حديث را منظوماً كه در غالب كتب مناقب است بنويسم از راوى آنشقيق بلخى :قال لمّا حجَجتُ عايَنْتُشَخصاًشاحِبَ اللّونِ ناحِلَ الجِسمِ أسمَرْسائراً وَحدهُ وليس معه زادٌ فما زلتُ دائماًأتَفَكَّرْوَتَوَهّمتُ انَّه يَسأل الناسَ وَلَمْ أدرِ أنّه الحج الأكبرْ
ثُمَّ عاينتُهونَحنُ نُزُولٌدون فيدٍمِنَ الكثيبِالاحمرْ