روح و ریحان جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
وَكِلاهُما حَضَر القِراعَ[و]لميثنه عن ذاك شغلٌ شاغلُفاذهب على فما ظفرت بمثلهقولٌ سَديدٌ ليسَ فيه تحاملُفالثّارُ عِندى يا علىُّ فلَيتَنىادرَكتُهُ وَالعَقلُ منّى كامِلُذَلَّت[قريش]بعدَ مَقتلِ فارسٍفالذّلُّ مُهلِكُها وَخزىٌ شاملُيعنى : اين قاتل و مقتول دو شير بودند كه در تنگ ناى ميدان به يكديگر رسيدند و هردو كفّكريم با شجاعت اند و نيزه ها بر يكديگر كوبيدند كه هيچ يك دو تا نشد اى على !برو ديگر مثل عمرو برادر من نمى بينى ظفر بيابى و مشهور شوى و خونخواه عمرو منم ، اىكاش ! مى توانستم خون او را بخواهم ، چه كنم ؟ زنم ، قريش از كشته شدن عمرو بن عبدودذليل شدند و فضيحت بزرگى به ايشان رسيد .و چون از امير مؤمنان عليه السلام سؤال كردند : بدن عمرو را چرا برهنه نكرديد ؟ گويا مضموناين بيت را فرمودند :وعَفَفْتُ عن اثوابِه ولو اَنّنىكنتُ المقطَّنَبَزَّنى اثوابىخلاصه سيّد بن طاوس طاب ثراه فرمود :ثم اَقْبَلُوا على سَلبِ الحُسين عليه السلام فأخذَ قَمِيصَهاسحاقُ بن حويه الحَضْرَمىّ فلَبِسَهُ فصارَ أبرَصَ ، وامتعطّشعرُه .وأخذَ سَرَاويلَه بحرُ بن كعب فصارَ زمناً .وأخَذَ عمامَته اخنس بن مرثدفاعتمَّ بها فَصارَ مَعْتوهاً .وأخَذَ نَعلَيهِ الأسود بن خالدٍ .وأخَذَ خاتَمَهُ بجدلُ بن سليمٍ الكلبىّ .