روح و ریحان جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
اما بنا بر اينكه جدّ بزرگوارش آن خون را حفظ فرموده باشد .از مقتل كتاب« بحار الانوار »مرويست از ابن عباس كه گفته : نيمه روزى پيغمبر رااَشْعَث اَغْبَر در خواب ديدم و در دستش شيشه اى بود كه در آن خون بود عرض كردم : اينخون كيست و چيست ؟ ! فرمود : خون فرزندم حسين است كه برداشته ام چون برخواستمشمردم روزها را معلوم شد كه آن روز شهادت آن بزرگوار بوده است .و در كتاب مذكور است: از شخص كورى جهت كورى وعماء آن را پرسيدند ، گفت :من در كربلا بودم ، شبى حضرت رسول صلي الله عليه و آله را محزون و اندوهگين در خواب ديدم ، دربرابرش نطعى و به دستش حربه اى بود و ملكى ايستاده شمشيرى در دست داشت ، و دربرابرش طشت خونى بود ، براى اينكه سواد لشكر شقاوت اثر بودم از خون آن طشت برچشمهاى من كشيد به نحوى كه دو چشم من سوخته شد چون برخاستم خود را كور يافتم .در اينكه خون آن سيد مظلوم مرارا به بهشت جد بزرگوارش
با ملائكه بردند و مطالب ديگر
اما بنابر اينكه ملائكه برده باشند آن خون شريف را در كتاب« مناقب »ابن شهرآشوب مازندرانى مرويست كه : در شب عاشوراء جناب خامس آل عباء عليه السلام فرمود :« اكنون جدم رسول اللّه صلي الله عليه و آله را در خواب ديدم و با وى جماعتى از اصحابش بودند ، پس بهمن فرمودند :« أنتَ شَهيدُ آلِ محمد ، وقد استَبْشَرَ بك أهلُ السموات وأهل الصَّفِيحالاعلى ،فلْيَكُنْ افطارُك عندى الليلةَ ، عجِّل ولا تؤخِّرْ ، فهذا مَلَكٌ قد نَزل من السماء لِيَأْخُذَ دمَك فى قارورةٍ