روح و ریحان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روح و ریحان - جلد 2

محمد باقر واعظ طهرانی کجوری مازندرانی؛ مصحح: صادق حسینی اشکوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گذاردند و در باغى انجمن شدند و حضرت جواد عليه السلام را حاضر كردند .

پس اهل قافه هر يك از مردان و زنان را نسبت به حضرت جواد عليه السلام دادند وبالصّراحةگفتند : يكى عم است و ديگرى عمّه .

پس سادات به اهل قيافه گفتند : حال پدر اين طفل را به ما بشناسانيد تماماً به اتفاقعرض كردند : در ميان شماها پدربزرگوار حضرت جواد عليه السلام نيست و اگر هست همان كهصاحب باغ است و بيل بر دوش اوست ؛ از آنكه دو قدم اين طفل را بعينه قدمين صاحبباغ مى دانيم .

پس على بن جعفر گفت دويدم و آب دهان حضرت جواد عليه السلام را مكيدم و گفتم : شهادتمى دهم كه تو امام من مى باشى عند اللّه .

پس حضرت رضا عليه السلام گريست و فرمود : « اى عمو! نشنيدى پدرم فرمود كه : حضرتختمى مآب صلي الله عليه و آله فرمودند :« بابى ابن خِيَرَةِ الإماءِ ،[ابن[النُوبيّةِ الطّيبةِ الفَم ، المُنتَجبَةالرَحِم .»الى آخر الحديث.و مرحوم شيخ الفقهاء الاعلام شيخ محمد حسن طاب ثراه در كتاب « متاجر » از« جواهر الكلام »اين حديث را نقل فرمود .

و محمد بن جرير طبرىنقل كرده است : حضرت جواد عليه السلام شديد الادُمه يعنى : گندمگون بود بعضى در حق وى شك كردند و آن وقت از سنّ شريف آن بزرگوار بيست و پنجسال گذشته بود حتى آن ملاعين شاكّين گفتند : حضرت ابو جعفر جواد عليه السلام از شنيف سياهغلام آن بزرگوار است .

/ 428