را منحصر مى دانند به شخص مخصوصى كه از صلب على و بطن فاطمه عليهما السلام است ، و آنشخص حافظ وحى و راعى خلق و واسطه نعمت ، و واعى علم و منبع سرّ و مراجل وبيتالحمد و ساعت مستجابو خازن حكمت و محل معرفت و لطف مخصوص و امام عصرو قطب وقت و ماء معين و غائب مستور و كلّ خير و فيض كامل و سلطان منصور و حجّتمنتظر و مهدى مُؤمّل و بأس شديد و قائم به سيف و خاتم اولياء و مظهر دين و محيى سنتومفتاح غيب و كلمه طيّبه و مصباح امّت وجبل رحمت و حيات قلوب و ليث وغى و غيثندى و اسم اعظم الهى حضرت حجّة بن ابى محمد حسن عسكرى صلوات اللّه و سلامهاست .و از سال دويست و پنجاه و شش تاكنون زنده است و از دنيا محلّ و مأواى وى خارجنيست ، و در سرداب كه محلّ غيبت آن جناب عليه السلام است محبوس نيست .مى خورد و مى خوابد و نكاح مى كند ، و هر سال به حج مى رود و در برّ و بحر سيرمى فرمايد و مردم را مى بيند و شايد بعضى آن بزرگوار را ببينند اما نمى شناسند ، بلكه باايشان تكلّم مى نمايد .و استبعادى هم از غيبت و كثرت عمر و طول زمان او نمى رود و اخبار عامه و خاصّه دركتب به طريق قطع در بقاء وجود شريفش مشحون است ، و بر حسب حكمت الهيّه وقتىآيد خروج به سيف مى نمايد ، و ابناء زمان خود را از زيارت جمال خورشيد مثال خرسندمى فرمايد ، و آيه «أَشْرَقَتِ اْلاْءَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا »نيز در حقّ وى مؤوّل است .پس خوب است عرض كنيم : اى پادشه خوبان داد از غم تنهائى دل بى تو به جان آمد وقت است كه باز آيى دل بى تو به جان آمد وقت است كه باز آيى دل بى تو به جان آمد وقت است كه باز آيى