روح و ریحان جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
پس بر حسب حكمت ، مقرر داشتند يكى از ائمه اثنا عشر را منظور نظر بياورند و ازاين خيال منصرف شوند نه آنكه ايشان را معبود دانند بلكه اين توجّه و توسّل را طريقعبادت و تقرّب به حضرت احديّت فرض كنند ، و مى شنوم جمعى از جاهلين كه معرفتى بهمقام امام عليه السلام ندارند تمام ضمائر قرآنيّه را از غائب و حاضر و مخاطب مانند «قُلْ هُوَ اْللّه ُأَحَدٌ »و «إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ »و «وَهُوَ اْلَّذِى خَلَقَ اْلسَّماوَاتِ وَاْلاْءَرْضَ »بلكه هراسمى از اسماء اللّه را راجع به امام كرده اند و گفته اند : خداوند مخاطب و مشار اليه نمى شودو حق تعالى مجهول الكنه من جميع الجهات است ، پس مرجع همه مظهر او است كهخداوند در اوصاف و اسماء و افعال تجلّى در او كرده است ، و آن ذات اللّه العليا ونفس اللّه القائمة ويده الباسطة وعينه الناظره و اذنه الواعية امام عليه السلام است و اللّه و الرّحمن و الرّحيمو مخاطب به «إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ »او است.امّا جواب آن است كه : اين عقيده شبيه است به عقيده نسطوريّه كه فرقه ثالثه از نصارىهستند ، و آنها مى گويند خداوند از عيسى بن مريم ظاهر شد و او را اختصاص به ذات خودداد و او را در ذات علياى خود خواند و امور كليّه دنيا و آخرت را به وى راجع فرمود .و همچنين يوشعيّه كه فرقه اى از يهودند و گفته اند : خداوند تجلّى در يوشع بن[نون[وصّى جناب موسى بن عمران كرد .