روح و ریحان جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
دولتش كه من وزير اين پادشاه هستم و دليل بر صدق قول من آن است كه من به سلطانمى گويم بر خلاف عادت برخيزد و به جائى كه هرگز ننشسته است بنشيند بعد ازاشاره آنمرد سلطان امتثال كند معنى عمل سلطان همان تصديق است و قرينه حاليّه مفيد صدققول وزير است ، و البته از براى مردمان علم ضرورى عادى حاصل مى شود انبياءمرسلين هم به طبق مراد مردمان معجزات باهرات آوردند .و اين مثل را كه تقرير كردم براى تفهيم مراد بوده است از اين جهت كه بدانى براىتصديق قول انبياء اين گونه معجزه را خداوند جارى مى فرمايد ، پس معلوم مى شودخداوند از ايشان راضى است كه به ميل و اراده شان هر چه بخواهند بر خلاف عادتجارى مى كند و اگر براى كاذب فاسقى ظاهر نمايد آنچه را كه براى نبىّ صادق ظاهر استلازم مى آيد بر حكيم عمل قبيح و عمل زشت و بى جا ، و قبيح بر حكيم بصير دانا جايزنيست ، و اگر كسى شبيه به عمل نبى معجزه ظاهر ساخت و امر غريبى اظهار نمود ، خداوندسبحان دعوى كذب وى را بر مردمان ظاهر سازد تا مردمان گمراه نشوند و اطوار و كردارآن كس هم خبر بر كذبش مى دهد و از خداوند هم توفيقى نمى يابد ، اگر چه ادّعا نبوّتو رسالت ننمايد مانند سحر و كهانت ؛ از آنكه علماء اعلام و حكماء ذوى الاحترام گويند :يك فرق بين معجزه و سحرآن است كه نبى به قوّه نفيس خويش كه مرتبط به عالم قدساست در هيولاى وجود امكانى متصرّف است و تماماً فرمان بردار او هستند بدون حيلهو آلات و ادوات ، يعنى : اگر خواهد هوا را به يك اشاره ابر مى كند و ابر را بارنده مى نمايد ،مرده را زنده و زنده را مرده ، مريض را شفا و تشنه را سيرآب ، و گرسنه را سير مى نمايد ،مانند اطاعتى كه مملكت بدن مر نفس را دارند .